رژیم صهیونیستی در تاریخ 24 آبان 91، طبق روال گذشته، با استفاده از استراتژی «جنگ پیشدستانه» و با پشتگرمی به سیستم پیشرفتهی ضدموشکی «گنبد آهنین»، منطقهی محصور غزه را آماج حملات بسیبار سنگین خود قرار داد تا بار دیگر شانس خود را برای به دستیابی به اهداف استراتژیکی که در جنگ 22 روزهی غزه به دست نیاورده بود، امتحان کند. اما در این میان، حماس نیز بیکار ننشست و با رو کردن موشکهای دوربُرد خود توانست معادلات رژیم صهیونیستی را به هم بریزد.
پس از گذشت 8 روز از این جنگ، سرانجام صهیونیستها با رایزنیهایی که با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای انجام دادند، شرایط حماس برای آتشبس را پذیرفتند و متعهد شدند که گذرگاهها را برای ورود کالاها به غزه باز کنند و در حرکت افراد و کالاها محدودیتی اعمال نکنند. در مقابل، حماس نیز متعهد شد گروههای فلسطینی تمامی اقدامات خصمانه را علیه صهیونیستها متوقف کنند. اما سؤالی که اکنون ذهن بسیاری را مشغول نموده این است که پیروز این میدان چه کسی بود؛ رژیم صهیونیستی یا جبههی مقاومت؟ در این مطلب، با نگاهی دقیق و به دور از ملاحضات سیاسی، به بررسی دستاوردها و پیامدها و هزینه های این جنگ برای هر 2 طرف میپردازیم، قضاوت با خوانندگان.
1. رفع حصر غزه
رژیم صهیونیستی از 5 نوامبر 2008، با بستن گذرگاههای باریکهی غزه، ارتباط یک میلیون و 500 هزار فلسطینی را با جهان خارج کاملاً قطع کرد. با آغاز این محاصره میزان بیکاری اوج گرفت، دادوستد به شدت مختل شد و قیمت بسیاری از کالاها 3 یا 4 برابر گردید؛ طوری که تنها راه تأمین غذا و مایحتاج مردم کمکهای بشردوستانهی سایر ملل بود. برای رفع حصر غزه اقدامات بینالمللی زیادی صورت گرفت و کاروانهای متعددی با هدف کمک به مردم غزه راهی این منطقه شدند، اما همهی آنها به وسیلهی رژیم صهیونیستی به طرق مختلف بازگردانده شدند.
پایان محاصرهی غزه یکی از بزرگترین آرزوهای سران حماس و مردم غزه بود و رژیم صهیونیستی نیز با واکنشهای خود و حملاتی که به کاروانهای کمکی میکرد نشان داده بود که به هیچ وجه حاضر به رفع این محاصره نیست.
با شروع جنگ 8روزه و غافلگیری صهیونیستها توسط موشکهای «فجر 5»، رؤیای رفع محاصره به واقعیت نزدیکتر شد و رهبران حماس یکی از شروط اصلی خود برای برقراری آتش بس را پایان رفع حصر غزه عنوان کردند. هرچند در ابتدا رهبران صهیونیستی با این شرط مخالفت کردند، ولی در پی فشار افکار عمومی جهان و آگاهی از توان موشکی حماس، با اکراه تن به این شکست دادند و با پایان محاصرهی غزه موافقت کردند.
این اقدام یکی از مهمترین دستاوردهای حماس و یکی از بزرگترین شکستهای رژیم صهیونیستی در دوران مبارزهی مقاومت علیه اشغالگران محسوب میشود. حماس با وجود محاصرهی شدید از سال 2008 به بعد توانسته است به موشکهای پیشرفتهای دست پیدا کند و تلاشهایی فراوانی را در راستای تقویت نیروهای خود سامان دهد. اکنون با رفع حصر غزه، زمینه برای تجهیز حماس به نسل جدید و پیشرفتهتری از انواع موشکها و سلاحهای دیگر مهیا شده است و در آینده باید شاهد موفقیتهای سیاسی بیشتری برای حماس باشیم، چرا که این اقدام در روحیهی مردم و نظامیان حماس نیز تأثیر شگرفی گذاشته است و افزایش میزان مقاومت و انسجام آنها را در آینده شاهد خواهیم بود.
2. شکست افسانهی گنبد آهنین
تکمیل و گسترش سامانهی دفاع موشکی، موسوم به «گنبد آهنین»، چندین سال طول کشید و در نهایت در آوریل 2011 آزمایش شد. در تکمیل این سامانه، آمریکا کمک زیادی به رژیم صهیونیستی کرد و به نوعی این سیستم گران قیمت و پیچیده هدیهای از جانب آمریکا برای صهیونیستها محسوب میشد. رژیم صهیونیستی در این خصوص مانور تبلیغاتی گستردهای را با کمک غرب به راه انداخت و این نکته را به مخاطبان القا کرد که ضریب آسیبپذیری این سامانه در حد بسیار پایینی قرار دارد و از این پس، تمامی شهرهای تحت پوشش گنبد آهنین، در امنیت کامل به سر میبرند.
شاید با همین تصور غلط بود که آنها جنگ تازهی خود علیه حماس و مردم غزه را به راه انداختند، اما با برخورد موشکهای «فجر 5» به شهرهای تلآویو، بیتالمقدس و هرتزلیا، که برای اولین بار صورت میگرفت، ترس و وحشت ساکنان سرزمینهای اشغالی را فراگرفت و قابلیتهای گنبد آهنینی که تنها یک سوم از موشکها را مهار کرده بود به شدت زیر سؤال رفت. از آنجا که موشکهای «فجر 5» از نوع پیشرفته محسوب نمیشوند (حداکثر بُرد این موشکها 75 تا 80 کیلومتر است)، «دروغ بزرگ رسانهای» صهیونیستها و غرب، مبنی بر نفوذناپذیری گنبد آهنین، کاملاً عیان شد. این یکی دیگر از شکستهایی است که بر اقتدار نظامی صهیونیستها خدشهای جبرانناپذیر وارد کرد، چرا که آنها مدعی بودند چهارمین قدرت نظامی جهان هستند.
این اقدام نکتهای را در مورد سیاستهای اعلانی و اعمالی صهیونیستها مشخص میکند و نشان میدهد که این رژیم، بیش از آنکه توان انجام کاری را داشته باشد، بر بُعد اعلانی و تبلیغاتی آن تمرکز میکند و سعی دارد که ضعفهای نظامی خود را با پوشش رسانهای جبران کند. مثال بارز در این مورد بحث حمله به ایران است. صهیونیستها سالهاست که از توان نظامی خود برای حملهی موفقیت آمیز به ایران سخن میگویند، ولی جنگ 8روزه و همچنین حملات این رژیم نشان داد که وقتی رهبران صهیونیستی از نتایج حمله به جایی مطمئن باشند، بدون هیچ گونه تبلیغاتی، اقدام به یک حملهی غافلگیرانه میکنند و هر زمانی که توان نظامی آنها اجازهی موفقیت در یک عملیات را به آنها ندهد، صحنهی جنگ را به عرصهی تبلیغات و رسانه میکشانند و سعی میکنند جنگ روانی به راه بیندازند.
از آنجا که موشکهای «فجر 5» از نوع پیشرفته محسوب نمیشوند، «دروغ بزرگ رسانهای» صهیونیستها و غرب، مبنی بر نفوذناپذیری گنبد آهنین، کاملاً عیان شد. این یکی دیگر از شکستهایی است که بر اقتدار نظامی صهیونیستها خدشهای جبرانناپذیر وارد کرد، چرا که آنها مدعی بودند چهارمین قدرت نظامی جهان هستند.
3. فشار اقتصادی بر رژیم صهیونیستی
جنگ 8روزه خسارتهای زیادی را بر اقتصاد بحرانزدهی رژیم صهیونیستی تحمیل کرد. بر اساس آمارها، وضعیت اقتصادی اسرائیل، در بخش مسکن، هزینههای زندگی، نرخ بیکاری، خط فقر، تولید ناخالص ملی و... در شرایط نامناسبی قرار دارد. جنگ 8روزه با ایجاد ناامنی در شهرهای رژیم صهیونیستی، شمار گردشگران را به شکل محسوسی کاهش داده و یک میلیارد و 200 میلیون دلار به اقتصاد این رژیم ضرر وارد کرده است. هدف قرار گرفتن شهرهای تلآویو و بیتالمقدس برای اولین بار، در درازمدت بر میزان سرمایهگذاریهای خارجی در این سرزمین تأثیر منفی خواهد گذاشت و نرخ رشد اقتصادی این رژیم را، که در حال کاهش است، مطمئناً با مشکلات بیشتری مواجه خواهد کرد. در چند ماه اخیر، چندین خودسوزی در اعتراض به شرایط اقتصادی و اجتماعی این رژیم اتفاق افتاده است و این موضوع میتواند مشکلات این رژیم را بیشتر کند و در آینده توان این رژیم را در برابر مقاومت تضعیف نماید.
4. ترور احمد الجعبری موفقیتی برای رژیم صهیونیستی
یکی از مهمترین و سرسختترین دشمنان رژیم صهیونیستی در گروه حماس، احمد الجعبری، فرماندهی گردانهای عزالدین القسام (شاخهی نظامی حماس)، بود. وی از افراد معتقد به محور مقاومت اسلامی در منطقه و منتقد عملکرد عناصر سیاسیکار این جنبش بود. از سوابق این شهید میتوان به نقشآفرینی وی در طراحی به اسارت گرفتن «گیلعاد شالیط» و جنگ 22روزه اشاره کرد. وی قبلاً نیز مورد سوءقصد قرار گرفته بود. همواره یکی از مهمترین استراتژیهای صهیونیستها در برابر مقاومت، منحرف کردن سران آنها از عرصهی نظامی و کشاندن آنها به عرصهی سیاسی بوده است. الجعبری یکی از رهبرانی بود که این نقشه را درک کرده و تمام تلاش خود را برای خنثی کردن آن به کار گرفته بود. وی به خوبی دریافته بود، در صورتی که حماس هم مثل جنبش فتح وارد فاز سیاسی شود، باید مقاومت را پایانیافته دانست و وارد سازش با رژیم صهیونیستی شد. ترور این مهرهی سازشناپذیر و استراتژیک، بزرگترین دستاورد رژیم صهیونیستی بود و این رژیم در آینده تبلیغات رسانهای خود را روی این موضوع متمرکز خواهد کرد.
همواره یکی از مهمترین استراتژیهای صهیونیستها در برابر مقاومت، منحرف کردن سران آنها از عرصهی نظامی و کشاندن آنها به عرصهی سیاسی بوده است. الجعبری یکی از رهبرانی بود که این نقشه را درک کرده و تمام تلاش خود را برای خنثی کردن آن به کار گرفته بود. ترور این مهرهی سازشناپذیر و استراتژیک، شاید بزرگترین دستاورد رژیم صهیونیستی در این جنگ به شمار میرود.
5. افزایش محبوبیت حماس
جنبش حماس، در جریان انتخابات ژانویهی 2006، بر رقیب خود، جنبش فتح، پیروز شده و تشکیل دولت داده بود؛ اما با گسترش اختلافات میان این 2 جنبش در ژوئن 2007، دولت حماس به ریاست اسماعیل هنیه، توسط محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، منحل شد و از آن زمان تا کنون فلسطین به صورت دوپاره اداره میشود؛ به طوری که غزه در اختیار حماس و کرانهی باختری در اختیار تشکیلات خودگردان قرار دارد. جامعهی جهانی به تبعیت از غرب تشکیلات خودگردان را به عنوان تنها نمایندهی قانونی مردم فلسطین به رسمیت میشناسد و برخی از کشورهای اروپایی و غربی حماس را یک گروهک تروریستی میدانند. با مقاومت حماس در جنگ 8روزه و وادار کردن رژیم صهیونیستی به پذیرش شرایط حماس برای آتشبس، افکار عمومی جهان عرب و مخصوصاً فلسطینیها بیشتر به سمت این جنبش متمایل شد.
کرانهی باختری که در اختیار تشکیلات خودگردان، به عنوان رقیب حماس، قرار دارد شاهد حضور راهپیماییهایی در حمایت از حماس بود. مردم کرانهی باختری، که آرزوی آنها مبنی بر مقاومت و اخراج رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی توسط جریان سازشکار کمرنگ شده است، اکنون شاهد پررنگتر شدن این خواسته و آرمان توسط حماس در سوی دیگر فلسطین هستند. حماس با این پیروزی توانست در بین کشورهای منطقه و مردم فلسطین خود را به عنوان تنها مدافع مقاومت معرفی کند و در آینده باید شاهد موفقیتهای سیاسی بیشتری برای این جنبش باشیم.
نتیجهگیری
جنگ 8روزهای که رژیم صهیونیستی آن را با اهداف مختلف انتخاباتی، انحراف افکار عمومی، تست پروژهی مقاومت، تست گنبد آهنین و از همه مهمتر حذف رهبران سازشناپذیر حماس شروع کرده بود، سرانجام در روز چهارشنبه، یکم آذر 91، با رضایت ولو ظاهری طرفین، با آتشبس متوقف شد. یکی از مهمترین بحثهایی که بعد از پایان جنگ مطرح میشود بررسی پیامدها و دستاوردهای هر یک از طرفین جنگ است. در این مطلب سعی بر این بود تا با توجه به واقعیات موجود، این هدف بررسی شود. رژیم صهیونیستی با تمام حمایتهای بینالمللی در ابعاد مختلف نظامی، مالی، اطلاعاتی، رسانهای و... اگر نگوییم نتوانست بر حماس پیروز شود، حداقل میتوان گفت نتوانست به اهداف از قبل تعیینشدهی خود برسد و سرانجام نیز در برابر شرایط حماس تسلیم شد.
نباید فراموش کنیم که رژیم صهیونیستی عملیات ترور دست کم 3 فرماندهی اصلی حماس، یعنی الجعبری، مشعل و هنیه را در دستور کار خود قرار داده بود، ولی فقط یکی از آنها به نتیجه رسید. همان طور که میدانیم، وقتی آغازکنندهی جنگ به اهداف از پیش تعیینشدهی خود به طور کامل نرسد، میتوان این ادعا را کرد که شکست خورده است. این رژیم با آن همه پشتیبان، امکانات و تجهیزات جنگی، برای آتشبس با یک گروه کوچک، که سالها در بدترین شرایط در محاصره قرار داشت، مجبور شد پشت میز مذاکره بنشیند. برای درک بهتر این واقعیت، کافی است نگاهی به رسانهها و مواضع شخصیتهای سیاسی صهیونیستها و حتی جهان بیندازیم. البته اگر کشتن غیرنظامیان و تخریب منازل مسکونی را از نشانههای پیروزی در جنگ بدانیم، در این صورت میتوان حماس را بازنده و رژیم صهیونیستی را فاتح این جنگ دانست.
اکنون جنگ 8روزهی غزه به پایان رسیده و حماس با میدانداری در این جنگ، تواناییهای خود را به رخ جهانیان کشیده است. اکنون نوبت سران کشورهای اسلامی است؛ به خصوص کشورهایی که با انقلاب خود کمی به هدف نزدیک شدهاند. انقلابیون میتوانند از این جنگ کوچک و کوتاه درسهای بزرگی بگیرند.(*)