آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
احمدي نژاد با نگرش مهربانانه به دنبال جذب طيف خاكستري است

احمدي نژاد با نگرش مهربانانه به دنبال جذب طيف خاكستري است


حاج سعید قاسمی



فتنه سال گذشته را پشت سر گذاشتيم. دو جريان از دل نظام و جرياني خارج از نظام يكي شدند و در مقابل نظام ايستادند و جریان انقلاب هم با آنها برخورد كرد. الآن جریان حزب‌اللهي با رويكردهاي جديد فرهنگي كه بعضاً از دل دولت بيرون مي‌آيد، مواجه هستند و يك عده‌اي هم دارند از آب گل‌آلود ماهي مي‌گيرند و به‌نوعي فضا را به نفع خودشان برمي‌گردانند، در حالي كه قبلاً تجربه شده كه به چه نحوي كار كرده‌اند و واقعاً نمي‌شود صداقتي را در كارشان ديد. در اين ميان واقعاً يك عده‌اي مانده‌اند كه راه و موضع درست و بحث اصلي و فرعي چيست؟

در سال گذشته، اتفاقات سهمگيني افتاد و ما در انقلاب‌مان با پيچيدگي‌ های جديدی مواجه شديم كه شايد اگر نام آن را "هشت ماه نبرد با فتنه و فتنه‌گران" بگذاريم، گزافه نگفته باشيم. خيلي‌ها از كنار لفظ فتنه رد مي‌شوند و الفاظ ديگري را به كار مي‌برند و ديديم كه در تلويزيون آمدند و از الفاظ ديگري استفاده كردند و گفتند چنين چيزي نبوده و در واقع چالش و تقابل بين دو جريان در داخل خود نظام بوده است. اما واقعا تقابل بين دو جريان نبود، بلكه در يك طرف خاكريز، اتحاد همه جناح‌‌هاي ضد انقلاب را ملاحظه كرديم كه خيلي عجيب است. اگر خط زنجيري را كه آن طرف خاكريز در برابر نظام ارزشي ما قرار گرفت ملاحظه كنيم، اين بازنگري و مشاهده مي‌تواند تا حد زيادي ما را از كلافگي و سردرگمي نجات بدهد.

با كمال تأسف ما هيچ وقت اسناد را خوب بازنگري و بازخواني نمي‌كنيم و دو مرتبه دچار اشتباه مي‌شويم. نمی‌آییم ببینیم در كجاها آسيب‌پذير هستيم، هميشه راه براي دشمن باز مي‌ماند كه از آن معبر به ما حمله كند و ما آسيب‌پذير باشيم.

اين هشت ماه فتنه دقيقاً مثل اتفاقي بود كه سرِ جنگ آمد و الان در بازخواني جنگ، مي‌بينيد كه روايت‌هاي گوناگون ارائه مي شوند و همه اذيت مي‌شوند. يكي اعتقاد دارد كه بني‌صدر خائن بود و در مقابل چهره‌هایي كه مدعي انقلاب هستند و در مقطعي حتي علمدار بوده‌اند، می‌گویند بني‌صدر خائن نبود؛ طبيعتاً در يك سري مباني و اصول انقلاب شك و ترديد ايجاد مي‌شود. وقتي اين بازخواني‌ها واژگونه اتفاق مي‌افتد، اگر خداي ناکرده اين رويکردها تثبيت شوند و بر آنها مهر صحت زده شود، معلوم نيست چند دهه بعد چه اتفاقي بيفتد.

چه جور مي‌شود كه آقاي شمخاني وقتي كه در محاصره دشمن بوديم نامه مي‌دهد كه دارد خيانت مي‌شود و بعد از يك پروسه، يكدفعه 180 درجه تحليلش تغيير مي‌كند؟ آن شب خيلي اتفاقات در برنامه تلويزيوني "دیروز، امروز، فردا" افتاد، به‌طوري كه بالاخره مجری برنامه پرسيد: "شما فتنه را قبول داريد يا نه؟" و شمخاني جواب داد: "كدام فتنه؟!"

پيچيدگي‌هاي جريان‌های هشت ماهه فتنه به‌مراتب پيچيده‌تر از جنگ بود و خود شما با گوشت و پوستتان درك كرديد. هنوز يك سال نگذشته، مي‌بينيد كه چقدر در گفته‌ها و شنيده‌ها دچار تناقض شده‌ايم. مطمئناً 10 سال بعد اگر بخواهيد اين جريان را به فرزندان‌تان انتقال بدهيد و بگویيد من بودم و موضوع از اين قرار بود، به آدم‌هایي برخورد مي‌كنيد كه تلقي‌هاي 180 درجه متفاوتي را ارائه خواهند داد. اگر روند اين فتنه به‌درستي مستند و بازخواني نشود، خدا مي‌داند كه چه اتفاقاتي روي خواهد داد. ابتدا فتنه‌گران تبديل به معترضين مي‌شود، بعد كلمات يك مقدار رقيق‌تر و تبديل به مخالفين مي‌شود و تمام! در صورتي كه اصلاً اين طور نيست و بحث نبرد با خوارج و جنگ با قاسطين و مارقين وناكثين در مدل جديدشان است، بلكه مي‌توان گفت جنگ با بدنه مسلمان‌نماهایي است كه اسم آنها را مي‌شود گذاشت "نئوصهيونيست‌‌هاي وطني"

عين اين داستان را در فتنه 88 شاهد هستيم. زماني كه با فتنه درگير بوديم، درست مثل مقطعي بود كه درگير جنگ بوديم. در سال بعد از سال فتنه، يعني در سال 89 بايد مستندات رو مي‌شدند و فيلم‌هایي ساخته مي‌شد، ولي متأسفانه اين اتفاق نيفتاد و در اوج سالگرد فتنه، باز هم در تلويزيون فيلم و خبر اساسی نديديم و دائماً فيلم ندا آقاسلطان نشان دادند كه هيچي هم از آن در نيامد و فقط شبهات و ابهامات را بيشتر كرد. بچه‌هاي ما در كليت ماجرا فهميدند كه از يك جایي ضربه خورديم، ولي از كجا و چه طوري؟ اين قصه درست باز نشد، بماند كه خيلي‌ها دوست دارند اين قصه همچنان براي آينده نزديك‌تري كه خدا مي‌داند چه مي‌خواهد بشود، در پرده ابهام بماند.
 
اما آن چيزي كه از روشنگري‌هاي حضرت آقا فهميديم و تأكيد ايشان روي قضيه فتنه و همچنین افشاگري‌هایي كه بسياري از مقامات و رسانه‌ها کردند، ما را به عمقي بيش از آنچه كه در جریان فتنه متصور بوديم، رساند. بد نيست زنجيره آن طرف خاكريز را كامل كنم كه از بهایي‌ها گرفته تا منافقين، تا كارگزاران، تا موسوي و كروبي و چهره‌هایي كه همه به‌نوعي در بخشي از نظام مسئوليت داشتند و علمداري كردند، تا آقاي هاشمي و فرزندانش، تا اصلاح‌طلب‌ها، تا شاه و شاهزادگان، تا مسعود رجوي را در بر مي‌گرفت و جالب اينجاست كه همه اينها را پشت يك خاكريز مي‌بينيم! بهایي‌ها كه از اول انقلاب در هيچ انتخاباتي شركت نمي‌كردند، حالا به آنها دستور داده شده بود كه برويد و پشت سر فتنه سبز قرار بگيريد! اينكه چطور مي‌شود كه همه اينها يك جبهه واحد مي‌شوند و چه قدرت پنهاني مي‌تواند اينها را با هم منسجم كند و پشت يك خط قرار بدهد، خيلي جای بحث دارد.

موقع انتخابات كه اينها مي‌گفتند بيایيد رأي بدهيد، هنوز اين حوادث اتفاق نيفتاده بود و نمي‌دانستند كه بايد پشت سر اين جبهه بيايند. چگونه ارزيابي مي‌كنيد كه اينها از قبل برنامه‌ريزي داشتند؟

الان كه داريم صحبت مي‌كنيم، ديگر جاي وارد شدن از اتوبان به اين كوچه‌ها نيست، چون راجع به اينها هزاران صفحه در رسانه‌ها نوشتند و گفتند، منتهي متأسفانه خيلي‌ها حوصله خواندن اين مطالب را ندارند، بنابراين، اين وظيفه تلويزيون بوده كه اين كار را بكند، ولي آیا بيني و بين الله يك فيلم 20 دقيقه‌اي از اين صدا و سيماي ما پخش شد كه عمق فتنه را نشان بدهد؟ البته همين جا اشاره بكنم كه بخش زيادي از اين فتنه در برخی سازمان‌ها و نهاد‌ها ريشه داشت و دارد.

اين طرف هم بحث احمدي‌نژاد نبود و نيست و ما داريم از خط ولايت صحبت مي‌كنيم، يعني تفكر ولایي و ارزشي در يك جبهه و آن طرف تفكر غيرولایي و ضد ارزشي در لباس‌هاي مختلف، از ضد انقلاب و بهایي‌ها بگيريد تا حتی برخی روحانيون و سرداران! اينها چگونه به يك خط شدند و يك زنجير را تشكيل دادند و فقط يك شعار مي‌دادند؟ آن هم شعارهاي بسيار وحشتناك كه 180 درجه با اصول و مباني انقلابي تضاد داشت، اينها رفتند و پشت سر خط فتنه ايستادند و تا روز آخر هم با اينكه آقا بارها گفتند مرزبندی‌تان را با اينها مشخص كنيد، اين كار را نكردند. سر قصه روز قدس، سر قصه شعار حمايت از مظلومين و محرومين ساير نقاط جهان و... چنان با افكار و آراي دشمن خلط شده‌اند كه تا همين الان هم نتوانسته‌اند خط مرزي را براي خود ترسيم كنند. آنها به خودشان گفتند ما رأي اينها را داشته باشيم، هدف وسيله را توجيه مي‌كند! چيزي كه دقيقاً حضرت امام (ره) در زمان انقلاب به ما ياد داده بود كه پرهيز كنيم. در كوران انقلاب، ما براي مبارزه با رژيم شاه، به عمليات تشكيلاتي مجاهدين خلق نياز داشتيم. امام(ره) خيلي خوب مي‌توانست از اينها استفاده كند و وقتي انقلاب شد، بزند زيرش و بگويد شما گروه اندكي بوديد، سهم‌تان را بگيريد و برويد و يا اصلاً كلاً بزند زيرش، ولي امام در اوج نياز به اينها، هيچ وقت تأئيدشان نكرد و در هيچ جا مهر تأئيدي روي عمل‌شان نگذاشت.
 
لذا اينكه بپرسند تو به كي رأي دادي؟ به احمدي‌نژاد، پس بيا اين طرف، تو به كي رأي دادي؟ برو آن طرف، اين يك جور زرنگي است كه حزب‌الله بايد حواسش جمع باشد. احمدي‌نژاد قطعاً تا زماني كه علمدار پرچم ولايت هست، احمدي‌نژاد است، چون كساني كه اين طرف خاكريز آمده‌اند و در برابر زنجيري از انواع و اقسام مخالفين خط ولايت قرار دارند، هدفشان حمايت از خط ولايت است و نه فرد خاصي. و اين چيزي است كه خود احمدي‌نژاد بهتر از هر كسي مي‌داند و ديديم كه هر وقت اندكي از تفكر حضرت آقا فاصله گرفت و يا اين شائبه بين حزب‌الله ايجاد شد كه دارد فاصله مي‌گيرد، نمره قبولي‌اش از 20 پائين‌تر آمد. البته بايد بگویيم كه اين بزرگوار به حسب استمرار خط فكري حضرت آقا، نمره قبولي را دارد و در همين جا دعا مي‌كنيم كه اتفاقاتي پيش نيايند كه اين شائبه‌ها بيشتر شوند و ما در صف خودی‌ها شاهد ريزش بيشتري نشويم.

اما چند نكته بسيار مهم وجود دارد. اول اينكه لازم است شما به عنوان رسانه درست عمل كنيد در مورد اينكه عوامل فتنه و جريان‌های فتنه كه بخشي از آنها به دليل اينكه سيستم قضایي ما درست عمل نكرد و علي‌رغم خواسته‌هاي شديد ملت و طومارهاي فراواني كه دادند كه سران فتنه بايد محاكمه بشوند، كار مهمي انجام نداد.

در عين حال مي‌دانيم كه با زندان رفتن موسوي و كروبي از آنها دلاورمرد و فداكار و شهيدان زنده درست مي‌شد، اين كار نظام را مي‌پسنديم كه اينها آزاد باشند و هر بار كه به هر جایی مي‌روند، مردم با لنگه كفش دنبال‌شان كنند. اينها اگر به زندان بيفتند، بزرگ مي‌شوند. اينكه در بيرون از زندان، يك بچه 12،10 ساله با لنگه كفش دنبال كروبي راه بيفتد، براي يك شخصيت، مرگ است. ديگر برايش چيزي باقي نماند كه در قزوين يك بچه 12 ساله دمپایي به سمت او پرت كرد. ما بيني و بين الله اصلاً از اينكه چهره‌اي در قد و قواره كروبي به اين روز بيفتد، خوشحال نيستيم اما اينكه چه شد كه اينها كارشان به اينجا كشيد، خودشان بايد جواب بدهند.
 
اين وظيفه شما و وظيفه رسانه ملي است كه متأسفانه باز داريد غفلت‌ مي‌كنيد و سعي نمي‌كنيد اين را براي مردم شرح بدهيد. مثلا جوان ما قبل از اينكه وارد دانشگاه بشود، اصلاً در حال و هواي اين چيزها نبود و سر و كارش با همين كتاب‌هاي درسي‌ بوده كه از آنها انسان‌هاي انقلابي در نمی‌آید و بعد ناگهان می‌آید در دانشگاه در كوران جريان‌های سياسي قرار می‌گیرد و به او می‌گویند از حالا مي‌تواني رأي بدهي. يكي از اين دو تا را انتخاب كن. يا احمدي‌نژاد كوتاه قد با قيافه كارگري يا از آن طرف خوشگل‌هاي با عباهاي متنوع، عينك‌هاي پنسي دودي، لباس‌هاي سِت شده با كفش و نعلين و عينك و پيراهن و مو، عكس‌ها و پوسترهاي عريض و طويل و حاميان اسكيت‌باز از ولنجك گرفته تا پارك‌وي و... طبيعي است كه جوان گول عوام‌فريبي آنها را مي‌خورد. این جوان نمي‌آيد 200 صفحه رمز عبور1 و 2 و 3 و 4 ويژه‌نامه‌ روزنامه ايران را بخواند و از آن در بياورد كه چه اتفاقي افتاده؟ چون جامعه ما جامعه اهل مطالعه نيست.

بر ما و بر حزب‌الله كاملاً مسجل شد كه اين فتنه در داخل با پتانسيل موجود، كه خودمان هم فكرش را نمي‌كرديم، از نوع و جنس و هم‌لباس خودمان و با حمايت بيگانه شكل گرفت. آقايان انكار نكردند كه با جورج سوروس و امثالهم جلسه داشته‌اند، اما شواهد به‌قدري مبرهن بودند و شهودي كه در جلسه حضور داشتند، قضيه را مطرح كردند كه اينها نتوانستند زير قصه بزنند. آقا! شما جلسه با سوروس داشته‌ايد! بعد که اسنادش درآمد گفتند که با آزادانديشان جهان جلسه گذاشتيم!
 
با اتفاقات جديدي كه دارد پيش مي‌آيد، ما نبايد از اين فاز عبور كنيم، يعني بگویيم اينكه گذشت و ما حالا در فاز جديدي هستيم و مسئله، مسئله مشایي است. اينها مسائلي هستند كه الان آنها القا مي‌كنند؛ در صورتي كه ما هنوز واقعاً نفهميده‌ايم كه چه اتفاقاتي افتاد كه در جبهه‌اي كه مجاهدين خلق را داشتيم، در جبهه‌اي كه بهایي‌ها را داشتيم، آقاي هاشمي هم در همان جبهه بازي كرد، آقاي موسوي و كروبي هم همين طور. براي ما واقعاً هنوز اين سؤال مطرح است كه چه شد كه همه اينها با هم، در يك خط تهاجمي عليه همه چيزهایي كه خودشان هم در ساختن آن شريك بودند، صف كشيدند؟ اين سؤالي است كه هر جا كه این افراد را گير مي‌آورید، باید از آنها بپرسید كه البته پرسيدند و آقاي شمخاني را در برنامه ديروز، امروز، فردا آوردند و آن صحبت‌هایي كه شد، واقعاً مايه تأسف بود. من در مقطع جنگ شاگردي اين عزيزان و چهره‌هاي امثال ايشان را كردم، ولي با قاطعيت مي‌گويم به خاطر چنين درك و تصور بسيار سبك و دشمن‌شادكننده‌اي متأسفم و معتقدم اين برداشت و درك به دليل فاصله زياد از تفكر امام(ره) و رهبري پيش آمده و حاصل همان خطراتي است كه حضرت آقا براي زندگي اين عزيزان پيش‌بيني ‌كردند. يعني فاصله گرفتن از خط رهبري و ولايت و دست و پا زدن در باتلاق منيت‌ها و اشرافي‌گري، به‌طوري كه اصلاً حاضر نيستند به صحبت‌هاي آقا گوش بدهند و در جريان فتنه ديديد كه مواضعشان 180 درجه با مواضع رهبري زاويه داشت. يا سر قصه بني‌صدر و قطعنامه 598 و....آدم متحير مي‌ماند كه بعضي‌ها كارشان به كجا كشيده است.
 
در اين مرحله، بسيار مهم است كه بچه‌هاي ما متحير نمانند و در مواجهه با بحراني كه عن‌قريب با آن مواجه خواهيم شد و به آن اشاره مي‌كنم، بتوانيم درست تصميم بگيريم.
 
يكي از كارها اين است كه اين قصه را دقيقاً بازخواني كنيم و از آقايان اين جريان يك سري مطالبات داشته باشيم. حالا كه نظام تصميم گرفته اينها را در زندان نيندازد، رأس و ليدرهاي فتنه را كه در قد و قواره موسوي‌خوئيني‌ها و ساير آقاياني هستند كه پشت پرده تشريف دارند و دم لاي تله نداده‌اند، بشناسيم تا بفهميم چه اتفاقاتي افتاده و اين نياز به روشنگري‌هاي زيادي دارد.

نکته دوم؛ براي اينكه دچار تحليل‌هاي روزمره نشويم و هر روز يكي را علم نكنيم و يكي را زمين نزنيم، احتياج به چارچوب فكري داريم. اين چارچوب فكري نمي‌‌تواند ساخته و پرداخته خودمان يا جريان‌های روز باشد. اين چارچوب يا قاب فكري، بايد بر اساس موازين، اصول، تفكرات و مانيفست يعني تفكرات تدوين شده حضرت روح‌الله باشد، در واقع بايد محك داشته باشيم. هر كس گفت آقا! اين انگشتر را مي‌خري؟ به حسب خوشگلي و وزنش نبايد بخري، بلكه بايد مثل طلافروش‌ها محك بزني و بگویي درصد عيارش اين قدر است يا بگویي اين حلبي است، بردار ببر. حالا از كجا بايد بفهميم كه اين انگشتر حلبي است يا اصل است؟ سه نفر كه بگويند اصل است، كافي است؟ خير. انقلاب و اين فتنه اخير من و ما را به اين باور رساند كه باید از ريسمان سياه و سفيد بترسيم. اگر قبلاً شخصيت‌ها را علم مي‌كردند، حالا فهميده‌ايم كه به جاي شخصيت‌گرایي و شخصيت‌محوري بايد تفكرمحوري و تفكرگرایي را در پيش بگيريم؛ يعني بگویيم تفكر حضرت روح الله؛ كما اينكه مردم اين كار را كردند.

حضرت آقا در ديدار اخيرشان با خبرگان اين را گفتند كه مردم در اين قضيه سعي كردند شخصيت‌ها را بر اساس تفكر حضرت روح الله و زنده شدن افكار ايشان بسنجند و ويژگي اين دولت اين بود كه شعارهاي امام(ره) را زنده كرد و به همين خاطر هم رأي آورد. ما هم اگر در همين راستا جلو برويم، مردم با ما هستند، وگرنه هر جا مسير را كج كنيم، مردم با ما نخواهند بود. صدا و سيما مدت كوتاهي بازخواني تفكر حضرت روح‌الله را گذاشت، ولي آقايان دو مرتبه كركره را پایين كشيدند و تا اطلاع ثانوي رفتند دنبال جنگولك‌بازي‌هايشان. تا خرداد سال آينده بشود و دومرتبه ده روز مانده به رحلت امام كركره را بدهند بالا و امام خميني(ره) و...

مطلب بعد اينكه تلويزيون سخنراني حضرت آقا را یک بار پخش مي‌كند اين سخنان نكات كليدي و حساس زيادي دارند كه باعث مي‌شود ما از مسير اصلي گمراه نشويم، اما نهايتاً روز اول و دوم، كيهان و شماها جملاتي از آقا را بيان مي‌زنيد، ولي بعد هيچ كدام به شكل اجرایي در نمي‌آيند. بعد هم اين صحبت‌ها به شكل پيام‌ها و فرامين اجرایي در سطح جامعه، در نمی‌آید و به فراموشي سپرده مي‌شود.

مطلب بعد اينكه ما نمي‌دانيم كساني كه در اين جريان، ضربه خورده‌ و روي غريزه‌هاي حسادتي و روي ميزاني كه با دشمن كنار آمده‌اند، تا چه حد با همديگر همگرایي پيدا كرده‌اند و در يك پازل بازي مي‌كنند و وحدت اينها چگونه است و چگونه خواهد بود؟ اما اين حسادت‌ها را مي‌بينيم كه دارند تكرار مي‌شوند و اينها نه تنها دست برنداشته‌اند، بلكه بر عناد خودشان تأكيد دارند.

اين مسئله را تشريح کنید.

در اين مدت نگرش آقاي هاشمي را دقيقاً در هر جایي حتی موردی كه علما و روحانیون جمع بودند، ببينيد. اينها تزي را القا مي‌كنند كه حضرت آقا جواب آن را در جمع خبرگان دادند. آقاي هاشمي در جلسات متعددي كه اين طرف و آن طرف داشته‌اند و مي‌شنويم، دارند اين نقش را بازي مي‌كنند كه من اسم آن را "آمريكا هراسي كاذب" مي‌گذارم. القا مي‌كنند كه نظام -و مشخصاً دولت احمدي‌نژاد- به دليل اينكه در سياست خارجي خود، كشور ما را در كنج انزوا قرار داده، اين شاخ و شانه‌اي كه دشمن دارد مي‌كشد، قطعاً اجرایي خواهد شد، يعني آمريكا قطعاً به ما حمله خواهد كرد و آماده باشيد، چون نظام عن‌قريب از اساس دچار بحران مي‌شود. اين تحليل را چند سال پيش هم داشتند و درست در نيامد و جوابي هم نداشتند بدهند. البته در يك جایي برگشت و گفت اقدامات بعدي ما باعث شد كه آنها حمله نكنند! اگر چند وقت بعد هم بگویيم آقا! چرا نزدند؟ شايد جزو افتخارات خودشان بدانند كه پيشدستي‌ها و تحليل‌هاي ما موجب شد كه نزنند!
 
در واقع اين آمريكا هراسي‌ كه القا مي‌كنند، به خاطر اين است كه بگويند دولت نتوانسته تا حالا در اين زمينه، امور را بچرخاند، ولي ما تجربه عبور از بحران را داريم و اي مردم! آماده باشيد كه عن‌قريب آمريكا به ما حمله مي‌كند و كل زندگي ما كن‌فيكون خواهد شد و اين مایيم كه بايد بيایيم و اين بحران را مديريت كنيم! اما زهي خيال باطل! چون اين تفكر بيش از آنكه حاصل يك تحليل درست و علمي باشد، بافته حسادت‌ها و كينه‌ورزي‌هاست و ابداً مبناي علمي ندارد. بر اساس اين وضعيتي كه ما داريم در منطقه مي‌بينيم، آمريكایي‌ها در قد و قواره و شرايطي نيستند كه بخواهند از اين كارها بكنند.

البته درصدي احتمال دارد كه دشمن كاري غيرعقلایي انجام بدهد، ولي بايد به اين عزيزان عرض كرد اين در اثر چراغ‌سبزهایي است كه از اين طرف داده مي‌شود و در اثر اعمال خائنانه‌اي است كه اين طرف انجام شد و مي‌شود و روزنه‌هایي را در نظام ايجاد كرد و اتفاقاً پايه‌اي كه شماها ريختيد، مبناي اين گسل‌هایي شد كه حتی در نهادهای حکومت ايجاد كرديد و امروز شكاف‌هاي آن بيشتر هم شده است. شالوده‌اش را شماها ريختيد و امروز هر اقدامي انجام مي‌شود كه اين گسل‌ها پر شوند، به اين راحتي‌ها پر نمي‌شود.

همه دوستان بايد حواس‌شان جمع باشد كه در ظرف 20 سال گذشته، آنها بودند كه اين خشت كج را گذاشتند و ديوار، كج بالا رفت. اين ديوار كج به دوره احمدي‌نژاد اختصاص ندارد، بلكه اتفاقاً به حسب فرمايشات مكرر حضرت آقا، در اين دولت، مسير كج گذشته به سمت ريل اصلي و به سمت تفكر حضرت روح‌الله رفت، والا بر اساس تفكر آنها مشخص بود داريم به كدام سمت مي‌رويم.
 
دوستان ما بايد توجه داشته باشند كه اگر كليد عبور از احمدي‌نژاد را بزنند و بگويند اين هم كه حسابش تمام شد، برويم دنبال كس ديگري بگرديم، فاتحه خيلي چيزها خوانده است. حزب‌الله نبايد اين اشتباه را بكند و فكر كند آن طرف خبري هست. بايد منطقي باشيم. در تمام اين سازمان‌ها و نهادها عواملی وجود دارند که روحیه کار ارزشی را ندارند، یعنی يعني مدل كارمندي به كار نگاه می‌کنند، نه مدل بسيجی. ارزشي عمل كردن يعني خودت را فداي كار كني.

برخي تحرکات اخیر مانند تأكيد بر وجوه ملي‌گرايانه بازگرداندن منشور کوروش و طرح مکتب ایران و... را چگونه می بینید؟

در جريان فتنه سال گذشته، 13 ميليون نفر به دلايل مختلف به آن جريان رأي دادند. نمي‌خواهم بگويم كه همه آنها مي‌دانستند كه قصه اين جوري از كار در مي‌آيد. آنچه كه از طريق دولت دارد اتفاق مي‌افتد اين است كه برادر عزيزم، آقاي احمدي‌نژاد با نگرشي مهربانانه دارد نگاه مي‌كند كه چرا اين اتفاق افتاد و بر اساس آن برنامه‌ريزي مي‌كند تا به‌نوعي طيف خاكستري جامعه را جذب كند.

در گذشته خط مشخصي بين تفكر انقلابي و تفكر ملي‌گرايي كشيده شد، چون در مقاطع گوناگون تاريخي، جريان ملي‌گرايي به‌نوعي جريان ديني را به سمت خود كشيد و حركت‌هاي انقلابي را از بين برد. احمدي‌نژاد معتقد است در ميان اين لايه‌هاي خاكستري، طيفي بيش از 10 ميليون نفري وجود دارد كه چندان كاري به تفكرات انقلابي ندارد، ولي مملكت و سرزمين خود را دوست دارد و لذا به مدل‌هاي مختلف،‌ جلساتي گذاشته شده، از جمله ايرانيان خارج از كشور را دعوت كردند، به آنها ميدان دادند كه برويد كيش و سرمايه‌هايتان را بياوريد و بعد هم مسايلي مانند مكتب ايران. به ذهن من مي‌رسد كه اين كارها در اين جهت انجام مي‌شود.

هر زمان هم كه آقاي احمدي‌نژاد بخواهد اين كار را بكند، بالاخره در يك گوشه دنيا يك اتفاقي در حال رخ دادن هست،‌ يك زمان قرآن آتش مي‌زنند، يك وقت به غزه حمله مي‌كنند و... بنابراين، انتخاب زمان مناسب براي اين كار بسيار دشوار است و احمدي‌نژاد در اين سه سال باقيمانده از رياست‌جمهوري‌اش، براي جذب اين طيف وقت زيادي ندارد و هر زمان بخواهد اين كار را بكند، دشمن دارد كاري مي‌كند. تشخيص زمان مناسب براي انجام اين كار -كه دائماً و پيوسته مقارن با قصه‌اي مي‌شود كه دشمن درست مي‌كند-، دشوار است.

احمدي‌نژاد در اين كار موفق هم بوده است، يعني بيني و بين‌الله من در همين طيف با آدم‌هايي كه با آنها سر و كار دارم كه كلاً نسبتي با انقلابي‌گري ندارند، مي‌بينم واقعا دارند جذب می شوند. لذا بايد تحليل درستي داشته باشيم. آقاي احمدي‌نژاد بايد به اين قصه توجه داشته باشد كه با اين تاكتيك چه‌مقدار جذب مي‌شوند و ما به ازاي آن از طيف حزب‌اللهي‌ها چقدر ريزش مي‌كنند. البته رئيس‌جمهور نمي‌تواند در تلويزيون بنشيند و بگويد كه ای طرفداران من! با چه هدفي دارم با اين تاكتيك را جلو مي‌برم. اما اين گير هم وجود دارد كه حزب الله وقتي توجيه نيست كه چه اتفاقي دارد مي‌افتد، مي‌آيد و در 30 شب ماه مبارك رمضان، در هيئات به رییس جمهور انتقاد مي‌كند و نهایتا اين وضعيت پيش آمده كه هر حزب‌اللهي‌اي در دور دوم احمدي‌نژاد دوست دارد نقش اپوزيسيون را بازي كند كه بگردند و كل سيستم احمدي‌نژاد را با اين عنوان كه بني‌صدرتان را جمع كنيد، زير سؤال ببرند. نتیجه هم این می شود که فرزند من كه امروز قبل و بعد اين جريان را نمي‌فهمد، يك شبه مي‌شود ضد احمدي نژاد و ضد رهبری. چون وقتی تو داري اين جريان را مي‌زني اين بچه ديگر در دامن آقا نمي‌آيد و اپوزيسيون مي‌شود و عن‌قريب است كه به دامان آن طرف بيفتد و نه در دامان حزب‌الله. برای همین هم حضرت آقا هم گفتند كه مسائل فرعي را اين قدر بزرگ نكنيد.

عوارض منطقه‌اي و بین المللی مطرح کردن مسایلی مثل مکتب ايران و... چيست؟

قطعاً ما بايد تبعات اين قصه را بپذيريم. احمدي‌نژاد هم اين قصه را مي‌فهمد. ان‌شاءالله كه آقاي احمدي‌نژاد در يك اتاق فكري اين مسایل را بالانس كرده است. بعضي از كساني كه امروز توي شيپور ايرانيت مي‌دمند و اين مسئله را بزرگ مي‌كنند، همان كساني هستند كه در دوران آقاي خاتمي و حسن روحاني و وزير امور خارجه ما 24 ساعته با جك استراو و....جلسه مي‌گذاشتند و چاي قند پهلو مي‌زدند! فرق بسيار زيادي است بين جلسه گذاشتن امثال آقاي روحاني با آنها و باج دادن‌شان به اجنبي با مدلي كه دولت فعلي دارد، چون ما حداقل به صداقت احمدي‌نژاد و تيم او ايمان داريم و به صداقت حسن روحاني و كساني كه در طول جنگ باعث قطعنامه 598 شدند، اطمينان نداريم. درباره كساني كه اين زهر را درست كردند، هنوز سؤالات زيادي باقي است كه در جاي ديگري بايد به آنها پاسخ داده شود. من مي‌بينم بعضاً‌ همان‌ها بر اين در شيپور مي‌دمند.

اما اينكه آيا الان زمان مناسبي براي طرح اين مسئله توسط آقاي احمدي‌نژاد هست يا نيست؟ ما خواهش‌مان اين است كه برادر! آقاي احمدي‌نژاد! الان حزب الله نمي‌تواند اين لقمه را هضم كند. تو داري بخشي از طيف خاكستري را به دست مي‌آوري، ولي از يك طرف هم داري طيف خاكستري مي‌سازي، يعني يك سري خاكستري جديد با اين حركت‌ها توليد مي‌شوند. من به ايرادها و انتقاداتي كه بر دولت و عملكرد آن وارد است، كار ندارم، از كليت يك جريان كلان حرف مي‌زنم. دشمن دوست دارد ما را به راه‌هاي فرعي بكشاند، چون در آنجا مي‌تواند ما را گير بيندازد. الان منتقد كيست؟ آقاي روحاني است؟ آقاي رضايي است؟ آقاي شمخاني است؟ بايد پرسيد آقايان! در مقطعي كه شما سر كار بوديد و با ابرجنايتكارها تساهل و تسامح سياسي مي‌شد، آن موقع چرا كسي شيپور نزد؟ آن آقا در شعارهاي انتخاباتش مطرح كرد كه ديوانگي است ما بخواهيم با آمريكا سرشاخ بشويم. من اگر رئيس جمهور شوم با اوباما تعامل سازنده خواهم داشت. شما كه هنوز به جايي نرسيده بوديد، اينها شعارهاي انتخاباتي‌تان بود، اگر سر كار آمده بوديد كه اوضاع امروز ما اين گونه نبود.

قاطعانه مي‌گويم اغلب كساني كه امروز جريان‌هايي چون جريان مشايي را بزرگ مي‌كنند، همين الان تفكرات‌شان در راستاي تفكراتي به مراتب پوسيده‌تر و خائنانه‌تر از همين تفكراتي است كه ادعاي مخالفت با آنها را دارند و مي‌گويند اينها دارند زرتشتي‌گري و ايراني‌گري را باب مي‌كنند. نه اينكه فقط بگوييم اگر مي‌آمديد اين كار را مي‌كرديد، بلكه اينها جزو ادعاهاي تبليغاتي شما بود كه به جايي هم نرسيد و از رياست‌جمهوري فقط كت و شلوارش ماند كه هر روز مي‌پوشيد و جلوي آيينه خودتان را تماشا مي‌‌كنيد!

اگر اين كار آقاي احمدي‌نژاد يك تاكتيك باشد و حتي به قيمت قرباني شدن بخشي از اعتبار خودش، به نفع انقلاب تمام شود، نه تنها بد نيست كه يك جهاد است، منتهي عده‌اي معتقدند كه اين يك نوع انحراف است و اتفاقاً قرار است موجودي اين جريان‌هايي كه ساخته مي‌شوند، در برابر رهبري خرج شود. نظرتان در این باره چیست؟


اين فرمايش شما درست است و باز من روي اين قصه تأكيد مي‌كنم كه به هر حال احمدي‌نژاد براي جذب آن بخش از جامعه تلاش مي‌كند كه كلافه‌اند و با اين دغدغه‌‌هاي ما قرابتي ندارند، چون مدل فكري حضرت روح الله هزينه‌بر است. به هر حال تاكتيكي است كه احمدي‌نژاد روي آن فكر كرده و پذيرفته و احساس مي‌كنم اگر دوستان ما حواس‌شان جمع باشد، روشنگري كنند، جلساتي هم با خود او داشته باشند و اين خط دقيقاً تبيين شود و صداقت هم در اين قصه باشد كه ان‌شاءالله هست، به نتايج خوبي مي‌رسند. من به اين قصه، خوش‌بينانه نگاه مي‌كنم و فكر مي‌كنم كه ما از اين گردنه هم عبور خواهيم كرد و با وجود شيطنت‌هايي كه مي‌شود و با كج‌سليقگي‌هايي كه حزب الله بعضي جاها دارد مي‌كند، ما با صحت و عافيت از اين مرحله هم عبور مي‌كنيم.

یعنی بچه حزب‌اللهي‌ها بايد به برخوردهاي آقا نسبت به دولت چشم بدوزند و المتقدم لهم مارق نسبت به ولي‌فقيه نشوند. ايشان ممكن است به برخي عملكردهاي دولت انتقاد هم داشته باشند، اما معتقدند كه دولت، خط اصلي و مباني را نگه داشته و لذا انتقاد هم كه مي‌كنند به عملكردهاست.


دقيقاً همين طور است. حضرت آقا صريحاً فرمودند من از همه دولت‌ها حمايت كردم و از اين دولت، به طور خاص حمايت مي‌كنم، چون آماج بيشترين تهاجمات است و من بر خودم تكليف مي‌دانم كه از او حمايت كنم، مضافاً بر اينكه اين دولت نه فقط در ادعا، كه طبق آمار و ارقام واقعي و هم بر اساس آنچه كه مردم دارند مي‌بينند، كارها و خدمات انقلابي‌اي را انجام داده كه در دوره‌هاي قبل نشد. در انتخابات هم علي‌رغم همه خط‌كشي‌هايي كه شد، رأي قاطع به احمدي‌نژاد متعلق به طبقه‌اي بود كه طعم اين خدمات را به چشم ديده بودند. اگر حزب الله روشنگري كند و كج‌سليقگي نكند و به‌خصوص هيئات كه توانستند در برابر بخشي از تهاجمات بايستند، هوشيار باشند، از اين مرحله نيز به سلامت عبور خواهيم كرد.

اگر از من بپرسيد كه فتنه بعدي را چگونه مي بيني؟ تحليل و نگرش من اين است كه ما بعد از اتفاقات و عملياتي كه پيش مي‌آيند، جلسه براي تحليل و بازخواني و بازنگري آنها نداريم و هميشه دنبال روزمرگي هستيم. اما دشمن اين طور نيست. شما سماجت و پيگيري آمريكا را ببينيد. 30 سال است كه دارد يك‌نفس عمليات مي‌كند، 30 سال است كه جواب نمي‌گيرد و باز هم رها نمي‌كند. اگر ما 30 سال به يك در بسته بزنيم و پول خرج كنيم و دائم جاسوس‌هاي ما را بگيرند و عمليات انجام بدهيم و موفق نشويم و جواب نگيريم، باز هم ادامه مي‌دهيم؟ ما اگر بياييم عواملي را كه در هشت ماه فتنه، فعال بودند و خدا كمك‌مان كرد و علمداري ولايت نجات‌مان داد، بشناسيم و تحليل كنيم، مي‌بينيم كه سه عامل بود كه ما را نجات داد: اول خود خدا كه لطف كرد. دوم وجود ذي‌جود رهبري و ولايت و سوم دعاي خانواده‌هاي شهدا. به نظر من اين سه عنصر كمك كرد كه سريع از اين فتنه خارج شديم.

ما اهل بررسي كردن نيستيم، ولي دشمن بررسي مي‌كند. بياييم ببينيم گسل‌ها و سوراخ‌ها و راهكارهاي نفوذ براي شكنندگي ما چيست؟ جين شارپ، متخصص كودتاهاي مخملي، دو هفته پيش، حرف جديدي نزد كه گفت راه اينها از بيرون نيست و آمريكا حماقت خواهد كرد اگر از بيرون به اينها بزند، چون اين كارش موجب انسجام در درون خواهد شد. اين يك حرف قديمي است كه او دو مرتبه تئوريزه‌اش كرده. آن چيزي كه مي‌تواند ما را شكست بدهد، همان است كه 1400 سال است اتفاق افتاده، در آندلس ديديم، در جنگ هم ديديم، در قصه قطعنامه هم ديديم و امروز براي اينكه قصه 598 دوباره اتفاق نيفتد، اين نشست‌ها و اين برنامه‌ها را داريم.

راهكار نفوذ در درون ما چيست؟ اولاً راهكار بايد از جنس خودمان باشد و توسط كساني طراحي شود كه مدل ما را خوب مي‌شناسند.

من صراحتاً مي‌گويم كه تا قبل از قصه فتنه، شناختم نسبت به حسين بن علي علیه السلام ضعيف بود؛ شناختم نسبت به علي بن ابيطالب علیه السلام و سه فتنه‌اي كه در طول پنج سال حكومت ايشان افتاد، ضعيف بود و آنها را با پوست و خون در هشت ماه فتنه درك كردم.

عوامل قدرت و انسجام ما كدامند؟

اول هيئت‌ها. در اين ماه مبارك رمضان اينها دقيقاً اين را فهميدند و آمدند و كاملاً سوار كار شدند. عناصر انقلابي قديمي كه در اين يك دهه تحليل‌هاي درستي نداشتند، براي اينكه بيايند و روي فاز هيئات سوار شوند، امسال حضور كامل داشتند و به همين دليل است كه بر و بچه‌هاي خوب حزب‌اللهي ما بايد حواس‌شان حسابي جمع باشد. درست است كه شايد نيروهاي انقلابي هم با نيت خير بيايند تا از دل‌هاي خوب و انقلابي هيئات در دوره‌هاي آتي استفاده بكنند، اما حزب الله بايد حواسش جمع باشد. آن خطيب محترمي كه دارد در شيپور ضد دولت مي‌دمد، بايد ببيند آن آقاياني كه در آن دوره‌اي كه مسئول بودند و مسئوليت داشتند، با شاه فالوده نمي‌خوردند، حالا چه شده كه ده شب و پانزده شب ماه مبارك رمضان، آن هم ساعت يك و دو نصف شب مي‌آيند و در هيئت چنبره مي‌زنند؟ من از ديدن‌شان حيرت مي‌كردم! نبايد از خودمان بپرسيم كه اينها بر اساس چه اهدافي اين كار را مي‌كنند؟

و اين را براي بچه حزب‌اللهي‌ها مي‌گويم و دوست دارم در تاريخ ثبت شود که فتنه بعدي دقيقاً در جاهايي است كه در دوره گذشته، نقطه انسجام و قوت ما بوده است. دشمن روي نقاط قوت ما و نقاط ضعف خودش كار مي‌كند؛ كاري كه ما هيچ وقت نمي‌كنيم و اصلاً به اين مدل‌ها عادت نداريم.

من سر اين قصه در فرصت ديگري مفصل عرض خواهم كرد كه اين آقاياني كه دو مرتبه سر و كله‌شان در اين جور جاها پيدا شده، چه كاره‌اند و چه كار مي‌خواهند بكنند، چون سن خيلي از دوستان ما اقتضا نمي‌كند كه به ياد بياورند در مسجد شهدا كه ما در آن به صورت قطبي براي هيئات عمل مي‌كرديم و وحدت و همگرايي محكمي داشتيم، آنها باعث نابودی اين وحدت شدند. اگر فرصتي پيش بيايد، من سردسته‌ها و عوامل اينها را افشا خواهم كرد. اينها هنوز هم خودي تلقي مي‌شوند و در وزارت كشور و اين طرف و آن طرف مسئوليت دارند.

علاوه بر این جریان، لازم است تا گذشته را نیز فراموش نکنیم. هنوز كه هنوز است جوان ما به دليل يك پروسه زودگذر از دوره خاتمي، تحليل درستي از قضاياي آن دوره ندارد، چون آن موقع يك نوجوان دوره راهنمايي بوده و مي‌ديده كه يك روحاني خوش‌قد و قواره خوشروي شيك هر جا رفته، دخترها برايش سوت و كف زده‌اند و هورا كشيده‌اند كه خاتمي دوستت داريم و... حالا كه به سن جواني رسيده و به دانشگاه رفته، يك‌مرتبه با كوران اين انتخابات روبرو شده و جانِ قصه را درك نكرده كه اين آقا با تيمش -كه آن وزير ارشادش بوده و حسن روحاني دبير شوراي امنيت ملي‌اش بوده و آن يكي وزير امور خارجه‌اش بوده، از اساس تفكر حضرت امام عبور كردند.

يك نوجوان چنين دركي ندارد. تحليل اين وضعيت مال من است كه دوره امام را درك كرده‌ام و انحراف را دقيقاً دارم مي‌بينم، جملات امام در ذهن و گوشم نقش بسته و الان دارم مي‌بينم،‌مدعيان خط امام، 180 درجه خلاف آن عمل مي‌كنند، اگر چه جرأتش را ندارند كه صراحتاً بگويند ما در مقابل امام ايستاده‌ايم، اما عملاً دارند همين كار را مي‌كنند. ظاهراً با امام و عكس امام و خانواده امام و فاميل و بستگان امام هستند، اما مسيري درست 180 درجه خلاف امام مي‌روند، يعني در نقش نفاق كامل بازي مي‌كنند.

اينها كجا تبيين و مدون شده؟ يعني بچه من از كجا ‌بفهمد كه اينها اين انحراف را صورت دادند و به خاطر اين انحراف هم ريزش كردند و اين انحراف پا نگرفت، چون اگر پا گرفته بود، رئيس‌جمهور دوره بعد قطعاً بايد آقاي معين مي‌شد؛ براي اينكه القا مي‌كردند كه ديگر مردم از دين گريزان شده‌اند و شعارهاي عدالت‌محوري و شعارهاي امام را بايد به تاريخ بسپريم به سرعت دنبال آمريكا برويم؛ نزديك شدن به امريكا و تنش‌زدايي و گفتمان و گفت‌وگو و مذاكره و جامعه مدني و حرف‌هايي كه گفته شد و...

بنابراين، بسيار مهم است كه نگوييم عمر اينها تمام شد و پي كارشان رفتند، وگرنه دوباره از همين سوراخ گزيده مي‌شويم. به خاطر شلوغي و فشاري هم كه در ايام فتنه وجود داشت، من فرصت نمي‌كردم بنشينم از نقش گروهك‌ها از ابتدا و به‌خصوص بعد از قطعنامه و نقش و ذات آنها و اينكه چه كاره هستند، براي بچه‌ام تعريف كنم.

يك بار در انتخابات قبلي كه هاشمي كانديدا بود، آمدم خانه و ديدم دختر و پسرم دارند گريه مي‌كنند. پرسيدم: «چه شده؟» گفتند: «تلويزيون فيلم هاشمي را نشان مي‌داد كه براي آن دختر گريه مي‌كرد كه مي‌خواست ساعت يك بعد از نصف شب برگردد خانه و پدر و مادرش ايراد مي‌گرفتند و اجازه نمي‌دادند!» بچه‌هاي من كاملاً پريشان بودند، چون قبل از آن ارادت شديدي به اين آقا داشتند و ايشان را در نمازجمعه ديده بودند و يار امام و اين حرف‌ها مي‌دانستند. سر قصه انتخابات، بچه‌ها مجبور شدند ذات اينها را ببينند و آنها هم مجبور بودند ذات خودشان را نشان بدهند كه در عمق تفكرات‌شان، باورهايشان چيست كه تازه باز هم به نظر من پرهيزهايي داشتند و هر كسي كه بخواهد ذات واقعي اينها را ببيند، بايد مثل دوستان محافظ ما، يك ماه با اينها زندگي كند و ببيند كه تفكرات خانواده  اينها چيست تا مثل برخي از آنها همان ماه اول ببرند و بگويند: «حتي اگر ما را بكشيد، محافظ اينها نمي‌شويم. محافظ چي و كي بشويم؟»

بنابراين، واقعاً بايد اتفاقاتي را كه پيش آمد به فال نيك بگيريم. به قول حضرت آقا كه به اين آيه اشاره مي‌فرمايند:  «وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لكم: چه بسا از چيزي بدتان مي‌آيد و خير شما در آن است و چه بسا چيزي را دوست داريد و شر شما در اوست» يا فرمودند فتنه 88 كشور را در مقابل ميكروب‌هاي سياسي واكسينه كرد.

در اين قصه حضرت آقا جمله خيلي قشنگي گفتند. جمله‌شان اين بود كه هر چند ظاهراً قي‌كردن، چيز بدي است، اما جامعه به دليل مسموميت زياد، نياز داشت كه اين مسموميت را بالا بياورد. يك كسي كه مسموميت شديد پيدا مي‌كند، دكتر به او دارويي مي‌دهد كه هر چه را كه خورده، كاملاً بالا بياورد. هر اتفاق ديگري براي اين مريض بيفتد، حالش را بدتر مي‌كند. بايد آشغال‌هايي را كه خورده بالا بياورد. جامعه ما هم بايد آشغال‌هاي مسمومي را كه در ظرف هشت سال خورده و با تفكرات انقلابي جامعه، با هم جور نشده‌ بودند، بالا مي‌‌آورد. اينها با اعتقادات ملت تعارض داشت و بالاخره يك جايي منفجر مي‌شد و بيرون مي‌زد كه زد و اين اتفاق در قصه انتخابات افتاد.

اشاره كرديد كه مقام معظم رهبري مطالبي را مي‌فرمايند و اين وظيفه رسانه‌هاست كه آنها را بازخواني كنند. همه اينها درست، ولي واقعيت اين است كه رسانه‌هائي مثل مطبوعات و حتي سايت‌ها، گسترش و تأثير رسانه‌هايي چون فيلم و عكس و مستند و موسيقي را ندارند. در اوايل انقلاب و دوران جنگ كساني كه به اين كارها مي‌پرداختند، بچه حزب‌اللهي‌هاي هنرمندي بودند، ولي فضاي بچه حزب‌اللهي‌هاي حالا عمدتاً فضاي هنري نيست.


در آن مقطع بچه‌ها با مختصر درآمدي تا آخر ماه  خود و زن و بچه‌شان را اداره مي‌كردند و به كارشان هم مي‌رسيدند. اين از بركات آن مقطع خاص و آن دهه طلايي بود. جنگ كه تمام ‌شد، صحبت از رده و رتبه و سابقه و وضعيت مالي و اين حرف‌ها پيش آمد. ما نمي‌توانيم بگوييم الان هنرمندها نيستند. بهترين هنرمند، بهترين كاريكاتوريست مازيار بيژني است. يك نفر آدم تك و تنها دارد با كاريكاتورهايش لرزه بر اندام صهيونيست‌ها مي‌اندازد، ولي كسي از او حمايت نمي‌كند و بودجه نمي‌دهد. اينجا ديگر نمي‌توانيد بگوييد كه در حزب‌اللهي‌ها هنرمند وجود ندارد. بچه‌هاي هنرمند در دهه اول انقلاب از جيب خودشان ديوارنويسي و مجسمه‌سازي مي‌كردند، الان شكل‌هاي ديگري را بلدند، اما اولاً آقايان يك كاري كردند و گفتند ما فقط به كساني كه با مدل فكري ما كار مي‌كنند سوبسيد و امتياز مي‌دهيم. مدل‌هايي كه مدل دين نباشند، چون تفكر ديني، خطرناك است، اهل شاخ به شاخ‌شدن است، لذا شما شعرهاي انقلابي با ضرباهنگ‌هاي جهادي و انقلابي را ديگر نمي‌بينيد. هر چه هست عاشقانه و اين حرف‌هاست. اتفاقاً يك بخشي از دعواي ما سر همين است كه ما بچه‌هاي هنرمند داريم، ولي در حوزه هنري ما سيستمي سر كار آمد  كه آقاي زم پايه‌ريزي كرد و بعد از او هم ادامه يافت و قاطبه آقايان هم متأسفانه در جريان فتنه به سمت فتنه‌گرها مي‌روند، در صدا و سيماي ما، در ارشاد ما و در دانشگاه ما كه بايد فرهنگ‌سازي بكنند، وقتي كه آقايان، عناصر را بر اساس آن طيف تفكر مي‌چينند، خروجي آن هم بايد با اين وضعيت بيرون بيايد. «گندم از گندم برويد، جو ز جو». كاشتند، برداشتند.

بچه ها باید حمایت شوند. همين الان پنج تا بچه حزب‌اللهي اگر جمع شوند و بخواهند يك مؤسسه هنري بزنند. مي‌روند ارشاد. مي‌پرسند مدركتان چيست؟ مي‌گويند مهندسي يا فلان و بهمان. جواب مي‌دهند كه نمي‌شود. بايد حداقل يكي از اعضا روابط بين‌الملل خوانده باشد! برويد رزومه‌تان را بياوريد. شش ماه بايد بدوي تا جا گير بياوري. طرف تا ديروز در زير‌پله خانه‌اش كار مي‌كرده، خواسته سايت بزند هر روز از اين زيرپله به آن زيرپله. حالا مي‌خواهد جا بگيرد، شما در خود همین رجانيوز ، طبقه چندم يك بيغوله‌اي را گرفته‌ايد و هر روز هم بايد صندلي و ميزتان را دستتان بگيريد و اين طرف و آن طرف ببريد. تازه معرف حضور نظام هم هستيد و همه هم مي‌گويند رجانيوز در خط نظام و رهبري است. اين مشتي است نمونه خروار.

اما نکته دیگر اینکه افق ديد بچه ها در زمينه‌هاي هنري بالا نيست. همين الان اگر كلاس آموزش نظامي و ورزش رزمي بگذارند، همه مي‌روند، ولي يك دهم آن، دغدغه كار هنري ندارند.

به بحث اصلي‌مان برگرديم كه چه كساني از اصلي كردن موضوعات فرعي سود مي‌برند و چه كساني به نفع‌شان است كه موضوعات فرعي بشوند اصل و موضوعات اصلي بروند به محاق كه اين مي‌تواند يك استراتژي باشد. استراتژي ديگر هم بحث از تحريم  و امريكا هراسي و حمله نظامي است. بحث ديگر به فراموشي سپردن فتنه و به تعويق انداختن محاكمه سران فتنه است. شما به همه اينها اشاراتي داشتيد، ولي اگر مبسوط ‌تر در باره آنها صحبت كنيد، مي‌تواند راهگشا باشد.


ما خودمان اين را مستقيماً از حضرت آقا نشنيديم، ولي از كساني كه با ايشان جلساتي دارند، به تواتر شنيده‌ايم كه خودتان را براي فتنه عميق‌تري آماده كنيد. اين خيلي مسئله مهمي است كه فتنه عميق‌تر چه چيزي مي‌تواند باشد؟ زخم بزرگي به پيكر  بچه‌هاي همسن و هم‌قد و قواره من هست و آن داستان 598 هست كه هنوز اوراق ناخوانده و نانوشته‌اي براي امثال من دارد كه چه شد كه حضرت روح الله در پيامشان نوشتند كه: «من تا ديروز با شما بازي نكردم و همان گونه كه مي‌گفتم اعتقاد به استمرار نبرد داشتم، لكن ضمن اين حوادثي كه در چند ماه گذشته اتفاق افتاد، مسائلي پيش آمد كه در آينده ان‌شاءالله روشن خواهد شد و مصالحي پيش آمد كه ناچارم اين جام زهر را بنوشم و...»

ما در شرايط جنگ سربازيم، تصميم گيرنده نيستيم و پشت پرده‌ را هم نمي‌دانيم. اما امروزه، به دليل اتفاقاتي كه در اين چند سال پيش آمد، حداقل سعي كرديم كه اين پازل‌هاي مجهول را كنار هم بگذاريم، چون براي بچه حزب‌اللهي‌ها سؤالاتي از اين دست، بسيار مطرح بوده كه آيا حضرت روح الله به‌خاطر اولتيماتومي كه فرانسه داد كه اگر جنگ را تمام نكنيد، سلاحي به عراق مي‌دهيم كه همه چيز را كن‌فيكون كند، قطعنامه را پذيرفتند يا وقتي كه دشمن در فاو سلاح شيميايي به كار برد و بعضي از قله‌ها را گرفت، اين خوف پيش آمد كه به شهرها حمله شيميايي كند؟ آيا فشارهاي خارجي بود يا داخلي؟ فشارهاي داخلي از چه جنسي بود؟ واقعاً اين اتفاقات در اثر تحريم‌ها پيش آمدند؟ پس اگر در اثر تحريم بود، مي‌شود كه آنها دو مرتبه هم با همان راهكار، كارشان را پيش ببرند. يا توأماني از اين دو مقوله بود، يعني فشار خارجي و فشار داخلي؟ به عنوان بچه حزب‌‌اللهي هنوز زخم عميق ناشي از اين جراحت را بر سينه داريم و همواره بايد حواس‌مان باشد كه اين قصه يك بار اتفاق افتاد و تاريخ نبايد دو مرتبه تكرار شود؛ كما اينكه در مجلس ششم آن شيطان‌ها آن نامه را به آقا نوشتند و تا آخر خط رفتند و به آقا گفتند اگر همان كار حضرت امام را تكرار كنيد، موجب امتنان ملت خواهد شد كه الحمدلله رب العالمين با هوشياري آقا، آن فتنه دفع شد.

اما همين جا سؤال مي‌كنم كه آيا اين احتمال وجود دارد كه در اثر غفلت ملت و غفلت بچه حزب‌اللهي‌ها، بار ديگر همان توطئه‌اي كه در برابر حضرت روح الله شكل گرفت، در مقابل حضرت آقا هم شكل بگيرد؟ با چه صراحتي مي‌خواهيم بگوئيم نه؟ بله، اين احتمال وجود دارد. اگر غفلت كنيم، يك بار ديگر اين بازي را با مدل‌هاي جديدتر و از داخل مي‌خوريم، چون همان طور كه اشاره كردم، دشمن مصرتر شده كه راهكار از پا در آوردن اينها از بيرون نيست و ضربه‌ از بيرون باعث انسجام در داخل مي‌شود. راهكار از پا در‌آمدن ما از نظر دشمن از داخل است و از جنس خودمان.

ما بايد اين خلاء را پر كنيم. شناخت، يعني همان چيزي كه حضرت آقا فرمودند بصيرت، قبل از اقدام، لازم است. حضرت مولا(ع) فرمودند كه «هُمْ» يعني اصحاب ما «يَحْمَلونَ اَسْيافِهِم عَلي بَصيرَتِهِم وَ لا يَحْمِلونَ اَسْيافِهِمْ عَلي اَكْتافِهِم» ياران ما شمشيرهايشان را روي بصيرتشان حمل مي‌كنند، نه روي شانه‌هايشان و از جلو نظام، طبل بزرگ زير پاي چپ! اين مال سربازخانه‌هاست، اما آنجايي كه سرباز ايدئولوژيك پرورش مي‌دهد -كاري كه ما متأسفانه چه در ارتش، چه در سپاه، چه در بسيج‌مان، داريم ضعيف عمل مي‌كنيم- و پرورش سرباز مكتبي، خلايي است كه بايد آن را بپوشانيم.

نكته ديگر اینکه ما متأسفانه در همه چيز دچار افراط و تفريط مي‌شويم. حالا داريم دائماً مي‌گوئيم جنگ نرم، جنگ نرم. يك سري هستند كه كارشان نرم‌افزاري و عقيدتي است و بايد راجع به جنگ نرم حرف بزنند، ولي من به عنوان فرمانده نظامي حق ندارم دائماً وارد اين عرصه بشوم.

آمادگي مقابله با جنگ نرم، كارِ آموزش و پرورش و دانشگاه و صدا و سيماست.  در بسيج، چند ساعت وقت بچه را بگيرم، به او چه آموزشي بدهم؟ مثلاً بگويم فتنه‌گرها اين هستند، منافقين اين جوري هستند، اين را بايد جاهاي ديگر به او ياد بدهند. من در بسيج وقت ندارم همه چيز را براي او بگويم، بلكه بايد در بسيج به او آموزش بدهم كه اتفاقاً بخش اعظم اين آموزش‌ها هم نظامي، اعم از برون شهري و درون شهري است. من بايد سازماندهي، مانور، تجهيزات و بعد عمليات را به او آموزش بدهم، چيزي كه متأسفانه اين طور نيست. همه چون حضرت آقا در مورد جنگ نرم هشدار داده‌اند، از اين طرف ‌بام افتاده‌اند . اين همه بسيجي را جمع كنيم و بنشينيم مباحث سياسي بگوييم؟ برادر من! از اين طرف پشت بام نيفتي! حضرت آقا فرمودند لاي اين دستكش مخملي، مشت آهنين خوابيده! آنجايي كه مشت آهنين خوابيده، شما بايد به ميدان بياييد.

اما در عین حال مسایل فرهنگی و فرهنگ سازی در جامعه را هم رها کرده ایم. بسياري از مسايل بايد از دوره‌هاي ابتدايي و دبيرستان به بچه آموزش داده شود. ان‌شاءالله كه همه عزيزان ما در آموزش و پرورش، حزب‌اللهي بوده‌اند، ولي ما آن چيزي را كه بايد از آموزش و پرورش خروجي بگيريم، نگرفته‌ايم. در مقابل اين سي.دي‌هايي كه روابط جنسي را آموزش مي‌دهند و با اين نرم‌افزارهاي عجيب و غريبي كه درست كرده‌اند، بايد فكر جدي كرد. يك بازي رايانه‌اي ديدم كه دود از كله‌ام بلند شد. نرم‌افزاري آمده كه تو كاراكتر مورد علاقه‌ات را انتخاب مي‌كني، چند ساله؟ چه تيپي؟ چه لباسي؟ و بعد يك دور زندگي را با او بازي مي‌كني! حالا تصورش را بكنيد كه چنين نرم‌افزاري اپيدمي بشود. چگونه مي‌خواهيم جلوي اين مسايل را بگيريم؟ اصلاً در باره سبك زندگي اسلامي حرفي زده نمي‌شود و مدلش به جامعه ارائه نمي‌شود، بعد توقع دارند همه هم خوب باشند و مراعات كنند. اين همه حجاب حجاب مي‌كنند، چند تا برنامه گذاشته‌اند كه چرا بايد حجاب داشته باشي؟ اگر حجاب نداشته باشي چه مي‌شود؟ چهار تا روايت در باره اينكه اگر حجاب نداشته باشي چه مي‌شود، نمي‌گويند. نه روايت مي‌گويي، نه از سنت پيغمبر مي‌گويي، نه از حضرت زهرا مي‌گويي، چه توقعي داري؟ من فكر مي‌كنم اگر دختر من ديپلم گرفت و انتگرال بلد نبود، معادله دو مجهولي را نتوانست حل كند، با جدول مندليف آشنا نبود، به‌خدا، نه از قرب الهي او چيزي كم مي‌شود، نه در جامعه چيزي را از دست مي‌دهد كه جدول مندليف را بلد نيست يا فلان مسئله انتگرال را نمي‌تواند حل كند. به خدا آقايان! هيچ اتفاقي نمي‌افتد!

حالا بعد از بحث در مورد آسيب‌هاي داخلي، وضعيت فعلي جمهوري اسلامي در حوزه سياست خارجي را چگونه مي‌بينيد؟

جهان اسلام مادام كه بر اساس تئوري امام خميني حركت نكند و به سمت متراكم شدن انرژي‌هاي پراكنده جهان اسلام و بسيج جهاني نرود، حكايت همچنان باقي است. عين فرمايش امام اين است: «يكپارچه شدن انرژي متراكم جهان اسلام و بسيج جهاني» كه اينها بايد با همديگر بنشينند و تعامل داشته باشند. امام مي‌فرمايند: «راستي اگر بسيج جهاني مسلمين تشكيل شده بود، چه كسي جرأت اين همه جسارت را به فرزندان معنوي رسول‌الله(ص) داشت؟» امام دارد بحث يك بحث قوي بين‌المللي را تئوریزه مي‌كند: بسيج جهاني مسلمين. نه بسيج محدودي كه الان آقايان درست كرده‌اند كه يكي مي‌گويد سخت‌افزاري است و آن يكي مي‌گويد نرم‌افزاري است، يكي مي‌گويد خانه‌سازي است، آن يكي مي‌گويد دامپزشكي است. بنابراين، در سیاست خارجي بايد به سراغ راهكار امام خميني برويم. ايشان مي‌فرمايند: «ترس من آن است كه 10 سال ديگر بياييد و بگوييد كه حكم سلمان رشدي يك حكم فقاهتي بوده است و نه يك حكم سياسي». عيناً سر 10 سال اين اتفاق افتاد! آقاي خرازي تشريف بردند و كنارجك استراو ايستادند و افاضه فرمودند كه: "دولت ما كسي را براي ترور حضرت آقاي سلمان رشدي نمي‌فرستد!"

اگر حرف‌های امام را گوش كرده بوديم امروز كسي جرأت نمي‌كرد در دانمارك كاريكاتور رسول‌الله(ص) را بكشد، يك كسي قرآن را آتش بزند، مركل به آن يكي هديه بدهد كه كاريكاتور بكشد. اگر عقب برويد، اينها جلو مي‌آيند. مدل دشمن همین گونه است.

ببخشيد آقاي هاشمي! در دوره شما با اين اقتدار با دشمن برخورد شد؟ آقاي خاتمي در دوره شما چطور؟ آقاي حسن روحاني شما هم وقتي مي‌گفتي تعامل و گفت‌وگو، با همين اقتدار احمدي‌نژاد و بر اساس توقعات حضرت آقا برخورد مي‌كرديد يا با مدل كرنشي؟ اين مدل‌ها خيلي با هم فرق مي‌كنند.

بحث اين است كه به بركت اين دولت بود كه افكار امام دو باره زنده شد، نمي‌خواهيم بگوييم اجرا شد، اشتباه نكنيد. اينها با همديگر فرق مي‌كند برادر! هنوز خيلي راه داريم تا آن افكار پياده شوند، ولي افكار امام دو مرتبه احيا شد و مردم رغبت نشان دادند. در همين ديدار با خبرگان كه يك سري از اين آقايان بودند، حضرت آقا هم فرمودند كه آقا! مردم از قد و قواره احمدي‌نژاد خوش‌شان نيامد، به تفكرات اسلام توجه كردند كه اين جريان دو مرتبه احيا شد. مردم به اين شعارها بود كه دومرتبه رأي دادند. اگر ما هم از اين مسير عدول كنيم، مردم به ما هم پشت خواهند كرد.

برادرجان! درد زياد است. بر محمد و آل محمد صلوات. اللهم صل علي محمد و آل محمد.

منبع: رجانیوز



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.