آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
ما و صهيونيسم -  قسمت دوم

ما و صهيونيسم - قسمت دوم


صالح سخاوي


نفوذ بين المللي يهود

بسياري از انديشمندان و نويسندگان، قبل از فعاليت رسمي سازمان صهيونيسم بر پنهان بودن اهداف خطرناك و جهان گستر يهوديان در پشت طرح ايجاد دولت يهودي تأكيد مي نمودند. يهوديان متنفذ نيز همچون مسايل ديگر، اين مسأله را يك جنگ رواني عليه قوم يهود عنوان مي كردند. اما امروز كه به يك قدرت مسلط تبديل شده اند و از كسي واهمه‌اي ندارند، اين افكار را كنار گذاشته و علناً بر سلطه خود بر دولتها و... تأكيد مي كنند. يهود بين‌الملل به اين معنا نيست كه يهود در ممالك مختلف را مدنظر قرار دهيم، بلكه اين مفهوم ناظر بر اعمال سلطه بين المللي از سوي يهود مي باشد.

مسأ‌له فقط اين نيست كه تعداد اندكي از يهوديان در ميان كنترل‌ كنندگان مالي بين‌المللي وجود دارند، بلكه اين كنترل‌ كنندگان جهاني منحصراً يهودي هستند.
كاملاً روشن است كه صاحب ثروت بودن با كنترل ‌كردن يكي نيست. يهودي كه جهان را كنترل مي كند، صاحب ثروت است. ولي علاوه بر آن چيزي دارد كه بسیار مؤثرتر از ثروت است و آن نبوغ و استعداد تجاري و ارباب منشانه ن‍ژاد خويش است. از طرف ديگر يهود از نوعي وفاداري و انسجام نژادي بهره مي برد كه نظير آن در هيچ يك از جوامع بشري ديگر وجود ندارد. (1)

البته سلطه يهود بر جهان، مسأله اي نظري و به صورت فرضيه نيست، بلكه اسناد و مدارك روشن و متفق اين مسأله را اثبات مي كند كه در كشورهاي آمريكايي و اروپايي صاحب قدرت و صنعت، ابزارها و اهرم هاي كليدي در دست اقليتي يهودي قرار دارند و يا در قبضه نهادها و شبكه هاي وابسته به يهودند.

يكي از بزرگان يهود به نام "ژان ايزوله" سال ها قبل از اعلان تأسيس رژيم نامشروع اسرائيل نوشت: « در جهان امروز تنها يك مسأله وجود دارد و آن مسأله اسرائيل است. مأ‌موريت اسرائيل تحقق رؤياي بني اسرائيل با حمايت سرمايه‌داري جهاني است و اين خيال خامي نيست. اسرائيل(يهود) نه تنها آمريكا بلكه سراسر عالم خاكي را فتح خواهد نمود.» (2)

در جهان امروز هم كم نيستند سازمان ها و محافل و احزاب و گروه هايي كه با پوشش هاي گوناگون و گاه با شعارهاي خيرخواهانه در همين سمت و سو مي‌كوشند.
سازمان هاي رسمي بين‌المللي چون سازمان ملل، شوراي امنيت، كميسيون حقوق بشر، بانك جهاني، يونسكو، سازمان بهداشت جهاني و صندوق بين‌المللي پول از نفوذ اين جماعت مصون نيستند.

به علاوه يهود در برخي نهادها و محافل كمتر شناخته شده نفوذ كرده اند كه تأثير مستقيم در تصميم‌گيري دولتها دارند. براي ارائه تصويري روشن، مي توان به ساختار سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي- اطلاعاتي آمريكا اشاره نمود. طبق اسناد غربي، در آمريكاي امروز، صهيونيست ها، ايالات و شهرهاي بزرگ و بازارهاي عمده را در دست دارند. دو مجلس سنا و كنگره را به ميل خود اداره مي‌كنند و مراكز بزرگ سينمايي مانند هاليوود، خبرگزاري هايي همچون آسوشيتدپرس و يونايتدپرس، مطبوعات، راديو و تلويزيون، بانك ها و مؤسسات بزرگ بانكي و مالي را هم در چنگ دارند. به اعتراف نويسندگان غربي، اكثر شهروندان آمريكايي همان نظر گاهي را نسبت به جهان دارند كه توسط وسايل ارتباط جمعي صهيونيستي آمريكا تبليغ مي ‌شود. (3)

لازم به ذكر است كه در هردو حزب دموكرات و جمهوري خواه، قدرت و نفوذ اصلي از آن يهودي هاست. از ديدگاه بيشتر مردم فرمانرواي آمريكا ريیس جمهور(جرج بوش) است، اما در حقيقت كساني تصميمات اصلي را مي‌گيرند كه مردم با نام آنها كاملاً بيگانه‌اند.
مسلماً دانستن حقايقي از اين دست ديدگاه خواننده را درباره تحولات جهاني تغيير خواهد داد. براي جا افتادن بيشتر بحث، مثال ديگري ذكرمي‌كنيم؛ اگر در مورد بمباران "هيروشيما" و "ناكازاكي" ژاپن در اواخر سال هاي جنگ جهاني دوم، اكثر مردم مطلع شوند كه طراح و باني انفجار آن دو بمب اتمي، جز مشتي يهودي از جمله "آلبرت اينيشتين" نبوده اند، قطعاً قضاوت آنان در مورد بسياري از رخدادهاي ديگر هم تغيير خواهد كرد و همانگونه كه به راحتي از كنار مسأله فلسطين و كشتار ميلون ها مسلمان فلسطيني نمي‌گذرند، از كشتار فجيع صدها هزار نفر در ژاپن هم به سادگي نمي‌گذرند. اينيشتين در سال 1939 نامه اي به "روزولت" رييس جمهو ر آمريكا نوشت و يادآور شد كه عنصر اورانيوم مي تواند به يك منبع مهم انرژي تبديل شود و اگر بمبي از اين نوع در بندري منفجر شود، مي تواند تمام بندر و پيرامون آن را ويران كند. بدين نحو بود كه نه يكي، بلكه دو بندر با خاك يكسان شدند. اين درحالي است كه آمريكايي ها حمله خود را اين چنين توجيه مي كنند: «بمباران اتمي هيروشيما نه تنها به جنگ خاتمه داد، بلكه باعث نجات دموكراسي شد و بين قدرت هاي بزرگ جهان صلح برقرار نمود. همچنين آمريكا از اسلحه اتمي براي تسلط بر جهان سود نجست.» (4)


جنگ رواني تهاجم تبليغاتي صهيونيسم

تهاجم تبليغاتي صهيونيسم براي زيباسازي چهره زشت و ماهيت پليد اشغالگران در نزد افكار عمومی جهان با يك تهاجم تبليغاتي ديگر براي نازيبا جلوه دادن چهره اعراب و مسلمانان همراه است. مثلاً براي از بين بردن قباحت اشغال فلسطين، به سخنان پاپ در جنگ هاي صليبي تكيه مي‌كنند كه گفته بود "به سوي شرق برويد و سرزميني را كه خداوند به بني‌اسرائيل بخشيده، از وحشي هاي اشغالگر بازپس بگيريد" و آن را سندي براي حقانيت خود در خاك فلسطين به شمار مي آورند.

در مقابل، تبليغات صهيونيست ها، اعراب را به عنوان مردمي عقب‌افتاده، شهوت طلب، زناكار، مي گسار، قمارباز، جاهل و خالي از عواطف انساني معرفي مي‌كند.

بدون هيچ تعارفي، بايد گفت كه صهيونيست ها در اين زمينه به هدف خود رسيده‌اند. زيرا اكنون افكار عمومي آمريكا و اروپا با عينكي كه تبليغات صهيونيستي براي آنها تهيه كرده به مسلمانان نگاه مي كنند. همچنين در نگاه غربي ها، صهيونيست ها نيز ديگر آن چهره و ماهيت زشت سابق را ندارند.

به عنوان نمونه يكي از خبرگزاري هاي بين‌المللي يهودي را به طور خلاصه بررسي مي‌كنيم.

همانطور كه مي دانيم خبرگزاري ها و بنگاه هاي خبرپراكني در جهان به مثابه مهمات در اسلحه عمل مي كنند؛ تا مهمات نباشد، اسلحه به كار نمي‌افتد. اگر به جدول نام خبرگزاري هاي جهان نگاه كنيم، نام خبرگزاري "رويترز" را در صدر مي بينيم. جالب است بدانيم بنيانگذار اين خبرگزاري "جوليوس پاول رويتر" آلماني و يهودي مي باشد. اين خبرگزاري در ابتدا براي انتشار اخبار بانك ها و فعاليت هاي اقتصادي كار خود را آغاز كرد و سپس خبرهاي سياسي و اجتماعي را نيز وارد حوزه فعاليت خود نمود.

اين خبرگزاري با مخابره سريع وقايع و حوادث، به مرجع مطبوعات تبديل شد. (5)

صهيونيسم به عنوان يكي از مظاهر استعمار جديد با اتكا بر پشتوانه‌هاي اقتصادي و ابزارهاي تبليغي و با حمايت همه جانبه آمريكا حركت گسترده‌اي را براي ايجاد تفرقه بين مسلمانان تدارك ديده است. آنها با نفوذ برخبرگزاري ها و آژانس هاي خبري و مطبوعات جهان، شاهراه اطلاع رساني بين المللي را در اختيار خويش گرفتند و با گذشت مدت كوتاهي چنان بر مجامع ژورناليستي جهان چيره شدند كه اينك كمتر مجله يا روزنامه‌اي را مي‌يابيم كه صهيونيست ها از درون آن را هدايت نكنند.

آنان همچنين با سلطه بر سينما، تلويزيون، تئاتر و ساير رسانه‌هاي هنري و تبليغي جهان تلاش كردند كه دقت و حساسيت جوانان و نيروهاي فعال و كارآمد جوامع مختلف را نسبت به مسايل سياسي و اجتماعي و فرهنگي جامعه خويش از بين برده و آنان را به موجوداتي بي‌تفاوت و سطحي نگر مبدل سازند. نگاهي كوتاه به جوامع گوناگون بويژه كشورهاي حاشيه خليج ‌فارس، كشورهاي عربي شمال آفريقا و آسيا مؤيد اين ادعاست.

اگر مسلمانان متحد و يكپارچه به نداي وحدت‌بخش امام خميني(ره) گوش فرا مي‌دادند و نيروهاي متفرق خويش را در محو دشمن مشتركشان بسيج مي‌كردند آيا باز هم جهان اسلام شاهد اين فجايع دردناك و جانسوز بود؟

حال ممكن است سؤال پيش ‌آيد كه چرا يهوديان بر رسانه‌هاي جمعي تسلط پيدا كرده و آنها را مقهور خويش كرده اند؟‌ در جواب بايد گفت يهوديان در گذشته تاريخ، هماره مورد تحقير و نفرت مردم قرار داشتند. چه ايشان هر جا بودند، ‌كارشان احتكار بيشتر مواد خوراكي اصلي مردم بود و يهودي ها در نظر آنان انسانهايي بخيل، خبيث، نيرنگ‌باز، حيله‌گر، خونريز، خودبين و ترسو بودند. يهوديان سال ها نقشه كشيدند و طراحي نموده‌اند تا بدين نتيجه رسيدند كه موفق ترين وسيله‌اي كه مي توانند توسط آن ذهن مردم جهان را نسبت به خود تغييردهند، سيطره و نفوذ بر رسانه‌هاي خبري جهان است.


درسال 1869 ميلادي خاخام يهودي ‌"راشورون" چنين گفت: «اگر طلا نخستين ابزار ما در سيطره و حكومت برجهان است، بي‌ترديد مطبوعات و روزنامه نگاري دومين ابزار كار ما خواهد بود.» (6)

در پروتكل دوازدهم فلاسفه خبيث صهيونيسم آمده است: « ما جريان مطبوعات و روزنامه نگاري را بدين صورت در خدمت خويش درمي‌آوريم؛ آرام آرام به سمت صهيوني كردن مطبوعات حركت مي‌كنيم و افسار و عنان آن را بدست گرفته و به سمت خود منعطف مي سازيم، اما نبايد بگذاريم كه دشمنانمان به روزنامه ها و رسانه هاي خبري كه بيانگر آراء و نظرات آنان باشد، دست يابند. هيچ خبري نبايد بدون كنترل و نظارت ما براي مردم بيان شود.» (7)

آنان به اين ترتيب توانستند چهره زشت و كريه يهود را بويژه نزد اروپاييان و آمريكاييان زيبا و دوست داشتني كنند و به عنوان انسان هاي زيرك، شجاع، نابغه، خوددار، دانشمند و بلندانديش معرفي نمايند.

آنها از اين ابزار، ‌استفاده بسيار زيادي را براي انتشار افسانه هولوكاست نمودند. بدين طريق مشروعيت خود را براي ايجاد يك دولت يهودي در فلسطين و كشتار مسلمانان بدست آوردند. آنها با در دست داشتن رسانه هاي خبري، اعمال هيتلر را بزرگ كردند و از كشتارهاي جمعي و تنورهاي گازي اخبار دروغين و كذبي را پراكندند كه چگونه هيتلر يهوديان را داخل اين تنورها مي سوزاند و يا آنان را تيرباران مي كند. البته اين امر كه هيتلر ضد يهود بود و آنان را آواره ساخت، يك دروغ محض است كه يهوديان پخش كردند تا توجه مردم را به سوي خود جلب نمايند و از سوي ديگر اموال و سرمايه‌هاي ملل مختلف را به سوي خود بكشانند.


تا اينجا با مفهوم صهيونيسم و فعاليت هاي پنهان و آشكار آن در عرصه بين‌المللي تا حدودي آشنا شديم. حال به بررسي سازمان اصلي صهيونيست ها مي پردازيم، ‌چرا كه مديريت و سازماندهي فعاليت هاي مذكور صهيونيسم به عهده اين سازمان است و بررسي آن به درك مطلب كمك بيشتري مي كند.


سازمان جهاني صهيونيسم

سازمان جهاني صهيونيسم با نام اوليه "سازمان صهيونيستي" در اولين كنگره صهيونيستي در سال 1897، به عنوان چارچوب ساختاري جنبش سازمان‌يافته صهيونيستي و اهداف ظاهري ايجاد كانون يهودي براي اقوام يهود، بنيانگذاري شد و شامل كليه يهودياني مي گرديد كه برنامه صهيونيستي را مي‌پذيرفتند. از راه تأسيس اين سازمان بود كه صهيونيسم به جنبشي مدرن، دموكراتيك و مجهز به ابزارهاي لازم براي فعاليت هاي سياسي، مهاجرتي و تحقيقاتي در مقياس وسيع تبديل گرديد.

اين سازمان براي رسيدن به اهدافش ابزارهايي دارد كه در زمان رياست "تئودور هرتزل" بر اين سازمان (1904ـ 1897 ) به وجود آمدند. اين ابزارها عبارتند از:

1ـ تراست مستعمراتي يهود كه كار بانك صهيونيستي را انجام مي داد.

2ـ صندوق ملي يهود با هدف خريد زمين به عنوان مالي كه هميشه به ملت يهود تعلق خواهد داشت.


3ـ دولت به عنوان اركان رسمي سازمان

الگوي داخلي سازمان تا حد خيلي زيادي به الگوي يك دولت حاكمه شباهت دارد كه اعضا همانند شهرونداني هستند كه كنگره سازمان را انتخاب مي نمايند. قوه مجريه سازمان نيز به دولت و سازمان اداري يك مملكت شبيه است و دادگاه كنگره نقش قوه قضاييه اين سازمان را بازي مي كند.

يكي از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان، آژانس يهود مي باشد. اين آژانس به عنوان سند قيموميت فلسطين ابداع و توسط جامعه ملل در سال 1922 اعلان گرديد. آژانس يهود نيز به عنوان مؤسسه اي عمومي با هدف مشورت و همكاري با حكومت فلسطين در موضوعات اقتصادي، اجتماعي و... در راستاي تأسيس دولت يهودي، شناخته مي‌شود. (8)

وظايف اين سازمان عبارتند از:


ايجاد سازماني براي مهاجرين يهودي در خارج و انتقال آنها و اموالشان به اسرائيل، شركت در امر جذب مهاجرين در اسرائيل، پرداختن به امور مهاجرت جوانان، اسكان دادن مناطق كشاورزي در اسرائيل، تهيه زمين و اصلاح و آب يابي آن، شركت در تأسيس مؤسسات تجاري و توسعه و گسترش فعاليت هاي اقتصادي، تشويق به سرمايه‌گذاري هاي بزرگ بخش خصوصي، كمك به امور فرهنگي و مؤسسات آموزش عالي در اسرائيل و هماهنگ كردن فعاليت هاي مؤسسات يهودي در اسرائيل و سازمان ‌دادن به آنها در محدوده‌هاي تعيين شده با كمك هاي مالي دولت و مردم. (9)

بحث در مورد صهيونيسم و فعاليت هاي آن، بدون در نظرداشتن وضعيت فلسطين از گذشته تا به امروز، امري خالي از فايده است. چرا كه يكي از عمده‌ترين فعاليت هاي صهيونيسم در مناطق اشغالي صورت مي‌گيرد. درست است كه تنها هدف اساسي صهيونيسم، تأسيس دولت اسرائيل نبوده و تنها آن را پوششي براي فعاليت هاي پنهاني خود مدنظر قرار داده‌اند، اما از مهمترين غايات صهيونيسم، بحث اسرائيل است. لذا درك مسأله صهيونيسم بدون در نظر داشتن فعاليت هاي اسرائيل در فلسطين و مناطق همجوار آن سخت خواهد بود. بنابراين در اين قسمت، به صورت مختصر، نگاهي به قراردادهاي ننگين صلح بين اعراب و اسرائيل و تحولات فلسطين بعد از تأسيس اسرائيل خواهيم داشت:


سازش مسالمت آمیز

کاربرد اين اصطلاح درباره فلسطين صادق نيست. زيرا بيش تر طرح هاي سازشکارانه مسالمت آميز معمولاً ميان کشورهاي مختلفي است که با هم در حال جنگ هستند و يا ميان گروه هاي داخلي در يک کشور است. اما معاهدات و توافق نامه هايي که نيروهاي پيروز پس از اشغال سرزمين ملتي ديگر و آواره ساختن ساکنان و بهره برداري از منابع آن منعقد مي کنند، معاهداتي است ميان اشغالگري غاصب و ملتي تحت اشغال و شکست خورده، و بيانگر تسليم طرف ضعيف در برابر طرف قوي تر است.

يهوديان با زور و بدون موافقت صاحبان اصلي فلسطين وارد اين کشور شده و اراضي شان را به مالکيت خود درآوردند و با توسل به قوه قهريه نهادهاي نظامي، مدني و اقتصادي خود را در آنجا بنا نهادند. يهوديان در سايه اشغالگري هاي انگلستان و با استفاده از ابزار زور توانستند دولت خود را در سال 1948 و در 77 درصد از خاک فلسطين تشکيل دهند.

بنابراين اين معاهدات در نتيجه جنگ بر سر اختلافات مرزي و يا ساقط کردن يک رژيم نيست، بلکه بيان کننده وضعيتي استعماري است که هر نوع سازشي در آن اتفاق مي افتد. سازشي که در آن به ساکنان سرزمين اشغالي ظلم شده است؛ چرا که حتماً در آن بخشي از سرزمين شان و يا حق تعيين سرنوشت از آن ها گرفته و يا اين که حق حاکميت مطلق آن ها بر کشور و دولت شان سلب مي شود.

نکته شايان توجه اينجاست که هيچ کدام از طرح هاي صلح به دنبال راهي براي پايان بخشيدن به زورگويي ها و تجاوزات صهيونيست ها نبود، بلکه هدف مشروعيت بخشي به اشغالگري هاي مهاجران يهودي بود.


طرح هاي سازش از سال 1967 ـ 1948

نکته مشترکي که در تمامي طرح هاي سازش و صلح ديده مي شود، تعامل با مسأله فلسطين به اعتبار مسأله پناهندگان است و توجه تنها معطوف به بعد انساني قضيه فلسطين است، نه بعد سياسي آن.


طرح هاي صلح و سازشي که تنها بر مسأله پناهندگان تأکيد مي کردند و در صدد رفع مناقشات ميان اعراب و اسرائيل بودند، يکي پس از ديگري در اين دوره ظهور کردند و در هيچ کدام بحثي از تشکيل يک دولت فلسطيني به ميان نمي آمد.

به تنها طرح عربي شايان ذكري که در اين دوره جرياني کاملاً متفاوت از ديگر کشورها طي کرد، طرح تونس است که توسط "حبيب بورقيبه" رييس جمهور تونس در 21 آوريل 1965 ارائه شد و متضمن بندهاي ذيل بود:

1ـ "اسرائيل" يک سوم مساحتي را که تا کنون به اشغال خود در آورده است، به عرب ها تحويل دهد تا آنکه محل تشکيل دولت فلسطيني باشد.

2ـ پناهندگان به مناطق تحت حاکميت دولت جديد باز خواهند گشت.

3ـ صلح ميان عرب ها و اسرائيل برقرار خواهد شد و جنگ ميان دو طرف ديگر به پايان خواهد رسيد.
پيشنهاد رييس جمهور تونس با استقبال طرف صهيونيستي رو به رو شد. چرا که دولت عبري آن را رويکردي جديد در تفکر عرب ها مي دانست ولي با اين حال رژيم صهيونيستي از هر گونه اعطاي امتياز و چشم پوشي از بخش هاي اشغال شده خودداري مي کرد. گفتني است که پيشنهاد بورقيبه با مخالفت و تقبيح شديد دولت ها و ملت هاي عربي رو به رو شد.

"ليوي اشکول" نخست وزير رژيم اشغالگر قدس در مقابل طرح بورقيبه، در 17 مه سال 1965 طرح صلحي را ارائه کرد که مبتني بر تثبيت وضعيت فعلي فلسطين البته با اندکي تغييرات، مذاکرات مستقيم و فوري با جهان عرب، برقراري صلح دائم و برقراي روابط سياسي ميان اسرائيل و کشورهاي عربي بود.

طرح هاي صلح از 1967 تا198

جنگ ژوئن 1967، باعث خلق واقعيت هاي جديدي در منطقه شد. اشغالگران صهيونيست در اين دوره بقيه خاک فلسطين (کرانه باختري و نوار غزه)، صحراي "سينا"ي مصر و "جولان" سوريه را نيز به اشغال خود درآوردند. ديگر تمام فکر و ذهن کشورهاي عربي که در انديشه آزادي اراضي اشغالي 1948 بودند، معطوف به آزادي اراضي اشغالي 1967 شد. در اين دوره، دولت هاي عربي تلاش شان را وقف سازش با اسرائيل مي کردند. در نتيجه رژيم اشغالگر قدس، توانست برنامه جديدي را در طرح هاي صلح جاي دهد و مناطق اشغالي 67 به موضوع اصلي روند سازش تبديل شد. در اين ميان اگر چه در کنفرانس سران کشورهاي عربي که در 29 آگوست 1967 برگزار شده بود، شعار "صلح نه، مذاکرات نه و تسليم در برابر دشمن نه" سر داده شد، ولي اين اقدام تنها به منظور پاسخگويي به احساسات جريحه دار شده ملت هايي بود که خواستار انتقام از دشمن شده بودند و به هيچ وجه نشانگر يک خط مشي سياسي نبود که بر اساس آن هر گونه سازش با دشمن اشغالگر رد شود، چرا که دولت هاي عربي سريعاً وارد عرصه صلح با اسرائيل شدند. ضمن آنکه هيچ گام عملي و استراتژيک را در راه تحقق شعارهاي شان برنداشتند. کثرت طرح هاي سازش در اين دوره به حدي است که ديگر از دايره شمارش بيرون مي روند. چارچوب کلي تمامي طرح هاي عربي صلح، عقب نشيني اشغالگران از اراضي اشغالي 1967 بود و چارچوب کلي طرح هاي صلحي که رژيم صهيونيستي ارائه داد، بحث بر سر پايان جنگ، برقراري روابط با کشورهاي عربي و ناديده انگاشتن حقوق طبيعي ملت فلسطين بود. چارچوب کلي طرح هاي بين المللي صلح نيز تلاش براي ارائه راه حلي بود که پاسخگوي خواسته هاي دو طرف باشد که در اين ميان رابطه کشور ارائه دهنده با هر کدام از دو طرف نيز مؤثر بود. در این دوره (سال 1968) سازمان آزادی بخش فلسطین که تا آن روزها مشی کاملاً نظامی وسازش ناپذیر داشت، با تغییر در ایدئولوژی خود شروع به سازش با اسرائیل نمود. هدف راهبري فتح در آن زمان تأسيس يک دولت دموکرات فلسطيني بود. بنابراین برای تحقق آن چاره را در سازش با اسرائیل دانست. فعاليت هاي سياسي براي حل مناقشه فلسطين با امتيازدهي هاي سازمان آزادي بخش و روابط سياسي با يهوديان همراه بود. روابطي که پيش از خدمت به مردم فلسطین، نوعي خيانت در فلسطين به شمار مي رفت. همچنین توافق نامه کمپ دیوید برای سازش بین مصر و رژیم صهیونیستی در این دوره و در سال 1978 به امضای طرفین رسید.


طرح های سازش از 2000 - 1987

سازمان آزادی بخش فلسطین در سال های 1987 ـ 1986 از ضعف سیاسی و به حاشیه رانده شدن رنج می برد. ولی آغاز انتفاضه اول (9 دسامبر 1987) ارمغان آور قدرت دوباره سیاسی برای این سازمان بود و توانست دوباره هویت فلسطینی را شکل دهد. انتفاضه منعکس کننده هدف محوری نسل مقاومت (کسانی که هر گونه سازش با دشمن اشغالگر را رد می کردند) در پایان بخشیدن به مسأله سازش بود. با شروع انتفاضه، مسأله فلسطین بار دیگر در رأس برنامه ها و در محور توجه سازمان ملل متحد، کشورهای قدرتمند جهان، کشورهای عربی و رسانه های جهانی قرار گرفت. به هر حال، چرخ زمان به شکلی که سازمان آزادی بخش و ملت فلسطین می خواست، پیش نمی رفت. چرا که جنگ ایران و عراق تازه پایان یافته و خسارت های زیادی به بار آورده بود. حمله عراق به کویت، حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج و تثبیت حاکمیتش بر این منطقه نیز در این روند مؤثر بود. توافق نامه های ننگین و شرم آور "اسلو"، "وای ریور" و "شرم الشیخ" در این سال ها منعقد شد که با هر قراردادی بخشی از خاک فلسطین مورد معامله قرار می گرفت و در نهایت هیچ سودی برای ملت فلسطینی در بر نداشت. (10)


کرانه باختری و دیوار آپارتاید

ايده احداث ديوار آهنين در محدوده اراضي اسرائيل، اولين بار در نوشته ها و سخنراني هاي ژابوتينسكي (11) و در سال هاي دهه 1920 مطرح شد. (12) البته در طول تاريخ ديوارهاي مختلفي براي حفظ كشور و دوري از حملات دشمنان كشيده شده است، اما اين ديوار تفاوت هاي اساسي با ديوارهاي ديگر دارد. رژيم صهيونيستي در بعضي اماكن به ويژه در مناطق پر جمعيت فلسطين، ديوارهاي بتوني با ارتفاع 809 متر برپا كرده است. بيشتر اين ديوارها كه از صفحات بتوني پيش‌‌ساخته درست شده اند، در بالاي تپه ها يا زمين هاي هموار مجاور مناطق مسكوني يا اراضي كشاورزي فلسطيني ها برپا شده است. (13) در بعضي از مناطق ديوار همراه با خندق و سيم خاردار، حسگرهاي الكترونيك و برج هاي ديده‌باني براي تك تيراندازهاي اسرائيلي است و درميان آن مسيري براي عبور مردم و نيروهاي گشتي ايجاد شده است. عرض اين موانع 100ـ50 متر است و هدف اصلي آن، جدا كردن فلسطيني ها از خانواده، سرزمين، مدرسه و محل كارشان است. اين ديوار خطي ممتد به طول 625 كيلومتر است كه تاكنون بيش از 200 كيلومتر آن تكميل شده است. اين ديوار گذرگاه هايي معدود براي عبور دارد كه ساعت فعاليت آنها محدود است. شايد بتوان گفت كه بيش از 95 درصد از قسمت هايي كه تا كنون ساخته شده، در قسمت كرانه باختري بوده است و كمتر از 1 درصد آن در سرزمين هاي اشغالي ساخته خواهد شد.

فلسطيني‌هاي مقيم و غير مقيم در اين مناطق براي رفتن به خانه، محل كار، ديدن اقوام يا زمين هاي كشاورزي خود، بايد اجازه نامه كتبي داشته باشند. اين ديوار نشان دهنده ادامه فاجعه يا آوارگي بيش از 700هزار فلسطيني از خانه و كاشانه و سرزمينشان از زمان تأسيس رژيم صهيونيستي در 1948 تا كنون است. با اين تفاوت كه اين بار فلسطيني هاي بيشتري آواره خواهند شد. زيرا دسترسي آنها به محل كار، زندگي و منابع ديگري كه در آينده براي رشد جمعيت و توسعه اقتصادي به آنها نياز خواهند داشت، محدود خواهد شد. (14)
ديوار حائل با هدف تبديل كرانه باختري به مناطقي محصور و جزيره مانند، طراحي شده است كه يك شبكه جاده اي براي تردد دارند، اما دسترسي كافي به منابع طبيعي نظير آب ندارند. به طور خلاصه بايد گفت همه هدف اسرائيل از ساخت ديوار حائل، تسلط بر اراضي فلسطين و جلوگيري از تشكيل فلسطيني مستقل و خودكفا بوده است.


نتیجه گیری

همانطور که ذکر شد، صهیونیسم جهانی مهمترین ابزار تبلیغات خود را رسانه های جمعی و خبر گزاری های بزرگ قرار داده و از این طریق هجمه تبلیغاتی شدیدی مخصوصاً علیه مسلمانان و اسلام ایجاد کرده است. آنها با این ابزار چهره کریه و زشتی از مسلمانان، خاصه مسلمانان فلسطین، ایران و لبنان در ذهن مردم دنیا پدید آورده اند. از طرف دیگر از خود چهره موجهی ایجاد کرده و حمله به اعراب فلسطینی و کشتار سبعانه آنها را منطقی جلوه می دهند، چرا که اسلام یعنی تروریسم. بنابراین حمله به آنها و نابودی آنها مخصوصاً که سرزمین پدری آنها را هم تسخیر کرده اند، جایز شمرده می شود. در این شرایط و اوضاع وظایف سنگینی بر عهده مسلمانان مخصوصاً قشر تحصیلکرده می باشد. ممکن است گزینه نظامی و نبرد مستقیم با این جرثومه و غده سرطانی برای همه مهیا نباشد، اما امور دیگری هست که البته ثوابی کمتر از جهاد ندارد.
در درجه اول، تولید فرهنگی در این زمینه باید مورد تأکید قرار گیرد. ما نیز می توانیم همانگونه که دشمنان مسلم و قسم خورده مان علیه ما تبلیغات سوء انجام می دهند، آنها را مورد هجمه وسیع تبلیغات خود قرار دهیم. البته نه به این معنی که هر حادثه ای که رخ می دهد را به آنها نسبت دهیم. بلکه منظور، پخش حقایق و مستندات اعمال آنها است. و مسلماً اعمال پشت پرده آنها به قدری زیاد و به قدری ناپسند است که نیازی به پخش اطلاعات کذب نیست. در این زمینه با نوشتن مقالات، کتاب ها و مجلات و همچنین تولید برنامه های مستند در صدا و سیما می توان هم مردم را در این مورد آگاه کرد و آنها را نسبت به آن حساس نمود، و هم با گسترش در رسانه های خارجی آنها را بیدار کرد.


وظیفه دوم، بحث نهادینه کردن فرهنگ تحریم کالاهاي صهیونیستی و اسرائیلی است. صهیونیست های متنفذ و ثروتمند دنیا نه تنها در دولت ها، رسانه ها و سازمان های بین المللی نفوذ کرده اند، بلکه بسیاری از کارخانه های تولید پوشاک مانند Timberland ، Caterpillarو...، تولید لوازم الکترونیک و کامپیوتری مانند Intelو nokiaمواد خوراکی ونوشیدنی مثل Nestle، Pepsi ،Coca cola  و... را در دست دارند.
متأسفانه اکثر این کالاها به صورت قانونی یا قاچاق در ایران نیز موجود است و به علت عدم آگاهی، بسیاری از مردم از آن استفاده می کنند. حال بر ماست که با تبلیغات وسیع، تحریم این کالاها را ابتدا در کشور خود و سپس در کشورهای دیگر نهادینه کرده و حداقل گامی را در راه حفظ ارزش هایمان برداریم و با نخریدن این کالاها بازار مصرفی آنها را از بین ببریم، چرا که خرید هر کالای صهیونیستی مساوی با تأمین یک گلوله تیر برای هدف قرار گرفتن کودکان و پیران و زنان و مجاهدان و همه اعراب فلسطینی است.

   


پي نوشت:

1.      هنری فورد، یهود بین الملل، ص 224 - 228

2.      2. محمد احمدی، پژوهه صهیونیست، جلد اول، ص 40

3.      3. چارلز فیش، نشریه هفتگی اسپات لایت، 22 سپتامبر 1986

4.      4. برگرفته از مقاله Was Hiroshima necessary? By Mark Weberاز سایت www.ihr.com

5.      5. زیاد ابوغنیمه، یهود در فرهنگ، تبلیغات و رسانه های غربی، ص 35 –20

6.      6. فواد بن عبد الرحمن الرفاعی، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری، ترجمه حسین سروقامت، ص 8 - 6

7.      7. پروتکل های دانشوران صهیون، عجاج نویهض، پروتکل 12، ص316 –307

8.      8. بر گرفته از کتاب: سازمان های یهودیان آمریکا و اسراییل، او برین لی، مترجم علی ناصری، ص 40 - 29

9.      9. همان، ص 31

10.بر گرفته از کتاب های 1. دیپلماسی پنهان اسراییل در کشور های عربی ، محمد جعفر سعدیان 2. طرحهای صلح مربوط به قضیه

فلسطین از 1937- 2001 از سایت www.palestine-info.com

11.از جمله رهبران صهیونیسم جهانی در سالهای قبل از اعلام تاسیس اسراییل.

12.مایکل سورکین ، در برابر دیوار ،مجموعه مقالات ،ص 34

13.همان ،ص 34

همان ، ص 113 و114

سایت کانون اندیشه جوان



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.