آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
 بررسی چالش‌های پیش روی جنبش عدم تعهد   تعهد به «عدم تعهد» یا عدم تعهد به «تعهد»

بررسی چالش‌های پیش روی جنبش عدم تعهد تعهد به «عدم تعهد» یا عدم تعهد به «تعهد»


سرویس بین الملل مفیدنیوز :: علی‌رغم این‌که بیش از 120 کشور با مقصودی مشترک در کنار هم گرد آمده‌اند، اما در راه رسیدن به اهداف خود، با چالش‌های مهمی رو‌به‌رو هستند. بحران‌های هویتی، ساختاری و کارکردی بخشی از همین چالش‌ها هستند.

تاریخ: ۸ شهريور ۱۳۹۱

جنبش عدم تعهد، یکی از نام‌آورترین جنبش‌های نیمه‌ی دوم قرن بیستم میلادی و پیامد دوقطبی شدن جهان پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم است. بافت متن یا (texture) این جنبش را باید در جنگ سرد بازیافت و در اوج بافت موضوعی یا (co-text) «اراده‌ی معطوف به حفظ استقلال» رهبران بزرگ مؤسس آن در دوره‌ی تقابل سرد دو قطب قدرت شرق و غرب باز یافت. بافت موقعیتی یا آنچه (context of situation)، متن خوانده می‌شود نیز شاخص سوم گفتمانی تولد این جنبش است.

 
بافت موقعیتی و جغرافیای زمانی این تولد در 1961م. و توسط رهبران بزرگی صورت می‌پذیرد که در آن زمان دارای شخصیت تعریف شده‌ی برجسته، مستقل و دارای جایگاه سیاسی مورد احترام بین‌المللی هستند. ترسیم چنین متنی در بافت متنی جنگ سرد و در جغرافیای مکانی و زمانی ویژه و نگارش آن، توسط رهبرانی نام‌آور چون «تیتو، جمال عبدالناصر، جواهر لعل نهرو، احمد سوکارنو و قوام نکرومه»؛ هنوز هم سایه‌ی خود را بر گستره‌ی پرپهنا، اما کم ژرفای جنبش عدم تعهد گسترانیده است.
  
معیار‌های عضویت در جنبش که در نشست مقدماتی قاهره در سال 1961م. قبل از اجلاس سران در بلگراد مشخص گردید، مؤید آن بود که جنبش قصد ندارد یک نقش انفعالی در عرصه‌ی بین‌المللی ایفا نماید و به دنبال اتخاذ مواضعی مستقل برای انعکاس منافع کشورهای عضو می‌باشد.
 
بنابراین اهداف اولیه‌ی جنبش عدم‌ تعهد بر اصول زیر استوار گردید:
 
«حمایت از حق تعیین سرنوشت، حاکمیت و استقلال ملی و یک‌پارچگی سرزمینی کشورها، مخالفت با آپارتاید، الحاق نشدن به پیمان‌های نظامی چندجانبه و استقلال کشورهای عضو از قدرت‌های بزرگ و نفوذ در بلوک‌بندی‌های سیاسی، مبارزه برضد امپریالیسم در تمامی اشکال و ظهور، مبارزه برضد استعمار، استعمار جدید، نژادپرستی، اشغال و تسلط خارجی، خلع سلاح، دخالت نکردن در امور داخلی کشورها و همزیستی مسالمت‌آمیز میان ملت‌ها، رد استفاده از تهدید به زور در روابط بین‌الملل، تقویت سازمان ملل، دموکراتیزه نمودن روابط بین‌الملل، توسعه‌ی اقتصادی اجتماعی و بازسازی سیستم‌ اقتصادی بین‌المللی و همچنین همکاری بین‌المللی در موقعیت‌ برابر.»
 
اگرچه با فروپاشی شوروی و نظام دوقطبی حاکم بر روابط بین‌الملل در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، منطق ادامه‌ی جنبش با چالشی درونی روبه‌رو شد؛ ولی هدف‌گذاری‌های بیان شده در سطور بالا و متن موجود نظام بین‌الملل که برتابشگر ادامه‌ی موضوع هدف‌گذاری‌های جنبش بود، منطق استمرار آن را در موقعیت جدید، توجیه پذیر نمود. در خلال قریب به گذشت 50 سال از تشکیل جنبش عدم تعهد و افزایش اعضای آن با تنوع ایدئولوژی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اهداف و اصول اولیه‌ی آن کماکان حفظ شده است.
 
این در حالی است که بعد از فروپاشی نظام دوقطبی و اضمحلال بلوک کمونیستی در جهان، بسیاری فلسفه‌ی ادامه‌ی حیات جنبش عدم تعهد را زیر سؤال بردند، اما کشورهای عضو جنبش علاوه بر تأکید الزامات ادامه‌ی فعالیت‌ در عرصه‌ی بین‌المللی، نشان دادند که قادر به برطرف نمودن اختلاف‌ها و پایه‌گذاری مبنای مشترک برای همکاری‌های دوجانبه و حفظ ارزش‌های مشترک می‌باشند. با این وجود «جنبش عدم تعهد»، در سطح تحلیل کلان دارای 3 چالش بحران خیز است که با وجود تمام این نام‌آوری‌ها، این جنبش را در گردونه‌ی 15 اجلاسیه‌ی سران و بیانیه‌های متفاوت و متنوعی که صادر کرده است، به جز در سال‌های طلایی تأسیس، به «جنبشی کاغذی» تبدیل ساخته است.
 
نشست‌های کارشناسی انجام، اجلاس‌ها برگزار، بیانیه‌ها صادر و پوشش‌های رسانه‌ای داده می‌شود؛ ولی در نهایت پس از این روند هر عضوی در حیطه‌ی رفتاری خود بر اساس منافع خویش در حوزه‌های گوناگون تعهدآور بین‌المللی به دور از در نظر داشتن اصول عدم تعهد به کنش‌های سیاسی خود ادامه می‌دهد.
 
 این چالش‌های بحران‌خیز عبارت‌اند از:
 
1. چالش هویتی؛ 2. چالش ساختاری؛ 3. چالش کارکردی.
 
1. چالش هویتی؛
 
در ادبیات تمثیلی ما ایرانیان دانش‌واژه‌ی تعریف شده‌ای به نام «ترشی هفت بیجار»، وجود دارد که مبیّن درهم تنیدگی مخلوطی از مواد گوناگون و رنگارنگ است که گرچه خوشمزه است؛ اما بعید به نظر می‌رسد که مواد گوناگون درون آن با یک‌دیگر هم‌پوشانی انرژی‌زا داشته باشند. جنبش عدم تعهد نیز از این رو دارای چالش است. اگر بپذیریم که هویت یا همان (Identity)،‌ از (Idem)، لاتینی به معنای «تشابه و تداوم»، گرفته شده است؛ باید بپذیریم که نقطه‌ی تشابه وصل هویتی این کشورها به یک‌دیگر در فضای ناشی از جنگ سرد و در پی قطبیت گریزی اعلامی و نه اعمالی بسیاری از این کشورها صورت پذیرفته است.
 
از همین رو است که تا کنون هم این نقیصه‌ی هویتی بر جنبش سایه افکنده است و بسیاری از اعضای جنبش علی‌رغم امضای بیانیه‌های پر طمطراق مانند بیانیه‌ی شرم الشیخ در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و حق ایران برای دارا بودن انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز، در سیاست‌های اعمالی خود پس از آن همواره به گونه‌ای دیگر رفتار و جامه‌ی عمل به کنش‌های سیاسی خود پوشانده‌اند. حتی گاهی امضای بیانیه‌های این جنبش و رفتارهای مخالف با‌ آن در صحنه‌های گوناگون برگی برای امتیازگیری‌های دوجانبه از طرف‌های متفاوت درگیر در موضوع بوده است.
 
این رویکرد گاهی چنان مخالف تعهد، به عدم تعهد است که به عدم تعهد؛ به تعهد می‌انجامد. این تزلزل عملکردی، چنین چالش بحران‌خیزی را برای جنبش فراهم ساخته است. سایه‌ی نامیمون چنین بحرانی بر تمامی قضاوت‌های واقع‌گرایانه در ارتباط با این جنبش وجود دارد.
 
اگرچه تمامی نشست‌های جنبش به اضافه‌ی نشست‏های دوره‌ای آن در حاشیه‌ی مجامع، نشست‏ها و سازمان‏های بین‌المللی حائز اهمیت است اما، در صحنه‌ی تعریف عملیاتی، بیانیه‌های صادر شده به واسطه‌ی چالش هویتی و فقدان سازماندهی عملیاتی برای اجرا و ضمانت اجراهای مناسب، دارای ضعف غیرقابل انکاری است که به جای سوار شدن بر امواج ناشی از بیانیه‌ها موجب پیاده شدن یک یک اعضا از بیانیه‌ی صادره در ایستگاه‌های مختلف کنش‌های سیاسی می‌شود.
 
2. چالش ساختاری؛
 
بنیان‌گذاران جنبش عدم تعهد ترجیح دادند برای جلوگیری از الزامات بروکراسی یک سازمان، این تشکل را به عنوان جنبش معرفی نمایند. این اقدام اگر چه در جای خود به سزا بود، اما در همین حال؛ اکنون به چالشی عمده در برابر سازمان تبدیل شده است که آن را به «جنبش نشست‌های پیاده» تبدیل ساخته است. اگر به ارکان جنبش عدم تعهد نگاهی بیفکنیم در خواهیم یافت که چرا این جنبش را باید از این جهت جنبش نشست‌ها نامید. بالاترین رکن جنبش اجلاس سران است که هر 3 سال در یکی از کشورهای عضو تشکیل می‌گردد.
 
علاوه بر آن می‏توان از اجلاس سالانه‌ی وزیران، اجلاس سالانه‌ی کارشناسان، اجلاس سالانه‌ی دفتر هماهنگی و نشست‏های تخصصی و دوره‏‌ای این جنبش نام برد.
 
اگرچه تمامی نشست‌های جنبش به اضافه‌ی نشست‏های دوره‌ای جنبش در حاشیه‌ی مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشست‏های آژانس‏ها و سازمان‏های تخصصی این سازمان نیز حائز اهمیت است. اما، در صحنه‌ی تعریف عملیاتی بیانیه‌های صادر شده به واسطه‌ی چالش هویتی و فقدان سازماندهی عملیاتی برای اجرا و ضمانت اجراهای مناسب و متناسب با وزن جنبش عدم تعهد، دارای ضعف غیرقابل انکاری است که به جای سوار شدن بر امواج ناشی از بیانیه‌ها در نهایت موجب پیاده شدن یک یک اعضا از بیانیه‌ی صادره در ایستگاه‌های مختلف کنش‌های سیاسی می‌شود.
 
اصول مطرح در کنفرانس باندونگ با تغییرات جزئی به عنوان اصول بنیادین جنبش عدم تعهد مشخص شده است. این اصول ده‌گانه همواره در پایان سند نهایی تمامی نشست‌های سران و وزرای خارجه تصریح می‌گردد.
 
 این اصول عبارت‌اند از:
 
1. احترام به حقوق بشر و اهداف و اصول منشور ملل متحد؛
 
2. احترام به حاکمیت و یک‌پارچگی سرزمینی تمامی کشورها؛
 
3. تصدیق برابری میان تمامی نژادها و ملت‌های بزرگ و کوچک؛
 
4. پرهیز از دخالت در امور داخلی کشور دیگر؛
 
5. احترام به حق ملت‌ها در دفاع از خویش، به صورت فردی یا جمعی، در تطابق با منشور ملل متحد؛
 
6. پرهیز از استفاده از ترتیبات دفاع جمعی برای خدمت به منافع ویژه‌ی قدرت‌های بزرگ و پرهیز هر کشور از اعمال زور برضد کشور دیگر؛
 
7. خودداری از اقدام یا تهدید به حمله یا استفاده از زور برضد یک‌پارچگی یا استقلال سیاسی هر کشور دیگر؛
 
8. حل تمامی مناقشات بین‌المللی توسط ابزار صلح‌آمیز از قبیل مذاکره، مصالحه، محکمه یا راه‌حل قضایی و همچنین دیگر ابزار صلح‌آمیز به انتخاب طرف‌ها، در تطابق با منشور ملل متحد؛
 
9. ارتقای منافع و همکاری دوجانبه؛
 
10. احترام به عدالت و تعهدات بین‌المللی.
 
نگاهی اجمالی به عملکردهای سیاسی بسیاری از اعضای جنبش در ساحت‌های گوناگون نمایش دهنده‌ی آن است که حتی عمل به این اصول بنیادین در معرض چالش‌های اساسی و پرسش‌های جدّی است.
 
 
  
 
3. چالش کارکردی.
 
منظور از کارکرد یا (function)، در اینجا همان اثر عملیاتی جنبش در ساحت‌های گوناگون هدف و مورد علاقه‌ی جنبش در دوره‌های گوناگون تاریخی است. زمانی که جنبش در چالش‌های بحران‌خیز هویتی و ساختاری قرار دارد به نظر می‌آید که باید با در کنار هم قرار گرفتن پیامدهای ناشی از این دو سطح، زمینه پرورش چالشی کارکردی در برابر تصمیم‌های اتخاذ شده‌ی خود در صحنه‌ی عمل باشد. از این چالش با نام چالش کارکردی یاد می‌آوریم.
 
در ضمیمه‌ی سوم سند نهایی پانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در شرم الشیخ (2009م.)، 25 پاراگراف زیر به عنوان اصول الهام گرفته از بیانیه‌ی مربوط به اهداف و اصول و نقش جنبش عدم تعهد در شرایط بین‌المللی حاضر در چهاردهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا ذکر شده بود:
 
-  احترام به اصول گرامی داشته شده در منشور ملل متحد و حقوق بین‌الملل؛
 
- احترام به حاکمیت، برابری حاکمیت و یک‌پارچگی سرزمینی تمامی کشورها؛
 
- تصدیق برابری تمامی نژادها، مذاهب، فرهنگ‌ها و ملت‌ها، اعم از بزرگ و کوچک؛
 
- ارتقای گفت‌وگو میان مردم، تمدن‌ها، فرهنگ‌ها و مذاهب بر مبنای احترام به مذاهب، نماد و ارزش‌های آن‌ها، تقویت و تحکیم بردباری و آزادی بیان؛
 
- احترام و تقویت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی برای همه از جمله اجرای مؤثر حق مردم برای صلح و توسعه؛
 
- احترام به برابری حقوق کشورها از جمله حق لاینفک هر کشور در تعیین آزادانه‌ی سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بدون هرگونه مداخله از ناحیه‌ی کشور دیگر؛
 
- تأکید مجدد بر اعتبار و مرتبط بودن مواضع اصولی جنبش درباره‌ی حق تعیین سرنوشت مردم تحت اشغال خارجی و استعمار یا سلطه‌ی خارجی؛
 
- مداخله نکردن در امور داخلی کشورها، هیچ کشور یا گروه کشورها حق ندارند مستقیم یا غیرمستقیم با هر انگیزه‌ای در امور کشور دیگر دخالت نمایند؛
 
- رد هرگونه تغییر خارج از قانون اساسی دولت‌ها؛
 
- رد هرگونه تلاش برای تغییر رژیم؛
 
- محکومیت استفاده از مزدوران در تمامی وضعیت‌ها به ویژه در مناقشات؛
 
- خودداری تمامی کشورها از اعمال فشار بر کشورهای دیگر، از جمله توسل به حمله یا دیگر اعمال استفاده از زور مستقیم یا غیرمستقیم و به کارگیری یا تقویت هرگونه اقدام یک‌جانبه‌ی قهری که برضد حقوق بین‌الملل بوده و یا در مسیری مغایر با آن باشد، با هدف اجبار نمودن کشور دیگر برای تابع نمودن حقوق حاکمیتی آن کشور یا به دست آوردن منفعت به هر میزان؛
 
- رد کامل حمله به نحوی که نقض جدّی و خطرناک حقوق بین‌الملل و مستلزم مسئولیت بین‌المللی برای متجاوز شود؛
 
- احترام به حق ذاتی فردی یا جمعی دفاع از خویش در تطابق با منشور ملل متحد؛
 
- محکومیت قتل عام، جرایم جنگی، جرایم برضد بشریت و نقض سیستماتیک و گسترده‌ی حقوق بشر در تطابق با منشور ملل متحد و حقوق بین‌الملل؛
 
- رد و مخالفت با تروریسم در تمامی اشکال و ظهور آن توسط هر کس، در هر کجا و با هر هدف که ارتکاب یافته باشد، به طوری که جدّی‌ترین تهدید برای صلح و امنیت بین‌الملل را به‌وجود می‌آورد. در این ارتباط، تروریسم نباید با مبارزه‌ی مشروع مردم تحت استعمار و سلطه‌ی خارجی یا اشغال خارجی برای حق تعیین سرنوشت و آزادی ملی برابر دانسته شود؛
 
- تقویت حل مسالمت‌آمیز مناقشات و کنار گذاشتن، تحت هر شرایطی، هرگونه مشارکت در ائتلاف‌ها، توافق‌نامه‌ها یا هر نوع ابتکار یک‌جانبه‌ی قهری در نقض اصول حقوق بین‌الملل و منشور ملل متحد؛
 
- دفاع و تقویت دموکراسی، تأکید مجدد بر اینکه دموکراسی یک ارزش جهانی بر مبنای آزادی بیان خواسته‌ی مردم برای تعیین سیستم‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌شان و مشارکت کامل آن‌ها در تمامی جنبه‌های زندگی خویش می‌باشد؛
 
- تقویت و دفاع از چندجانبه‌گرایی و سازمان‌های چندجانبه به عنوان چارچوب کاری مناسب برای حل مشکلات تأثیرگذار بر بشریت از راه گفت‌وگو و همکاری؛
 
- حمایت از تلاش‌های کشورهایی که از مخاصمه‌های داخلی رنج می‌برند برای رسیدن به برابری، عدالت، صلح و توسعه؛
 
- وظیفه‌ی هر کشور برای پیروی کامل و مناسب از معاهده‌های بین‌المللی که عضو آن می‌باشد و همچنین احترام به تعهدهای ناشی از چارچوب سازمان‌های بین‌المللی و زندگی کردن در صلح با دیگر کشورها؛
 
- حل مسالمت‌آمیز تمامی مخاصمه‌های بین‌المللی در تطابق با منشور ملل متحد؛
 
- دفاع و تقویت منافع مشترک، عدالت و همکاری، صرف نظر از اختلاف‌های موجود در سیستم‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورها بر مبنای احترام متقابل و برابری حقوق؛
 
- همبستگی به عنوان یک مؤلفه‌ی اساسی در میان ملت‌ها در تمامی شرایط؛
 
- احترام به تنوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و مردم.
 
با در کنار هم گذاشتن پرونده‌ی بسیاری از اعضای جنبش عدم تعهد و اصول تدوینی در اجلاسیه‌های «شرم الشیخ» و «هاوانا» در خواهیم یافت که تا چه اندازه بحران کارکردی و نبود یک هویت مشترک رفتاری، ساختاری و ضمانت اجرای متناسب و مناسب با آن توانسته است جنبش عدم تعهد را از یک جنبش متعهد به عدم تعهد به جنبشی با اعضای دارای عدم تعهد به تعهد تبدیل سازد. از این روست که باید به سناریوهای رودروی عدم تعهد در آینده نگاری عدم تعهد در نظام نوین جهانی پروای لازم روا داشت.(*)
 

*برهان- مهدی مطهرنیا

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.