آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
اختصاصي مفيدنيوز  دهم رمضان المبارك یاد آور داغ جانسوز

اختصاصي مفيدنيوز دهم رمضان المبارك یاد آور داغ جانسوز


سرويس علوم و معارف اسلامي مفيدنيوز :: دهم رمضان المبارك یاد آور داغ جانسوز و حادثه جانكاهی است كه عصاره هستی و خاتم و افضل پیامبران را به سوگ نشاند. دهم رمضان نقطه پایان بر همراهی خدیجه، بانوی آسمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود

تاریخ: ۱۲ مرداد ۱۳۹۱


دهم رمضان المبارك یاد آور داغ جانسوز و حادثه جانكاهی است كه عصاره هستی و خاتم و افضل پیامبران را به سوگ نشاند.

دهم رمضان (سال ده بعثت)  بعد از تحمل مشقت های فراوان در شعب ابی طالب، نقطه پایان بر همراهی خدیجه، بانوی آسمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود؛ بانویی مباركه، (1) طاهره، راضیه، مرضیه، زكیه، صدیقه، كبری، (2) شامخه، (3) فاضله، كامله (4) و عفیفه (5) كه 55 سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال 15 قبل از بعثت (دهم ربیع الاول) در كنار برگزیده الهی قرار گرفته بود و سرانجام بعد از قریب 25 سال همراهی و همگامی، در 65 سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت.

این حادثه دردناك درست سه روز بعد از وفات ابوطالب علیه السلام، حامی دلسوز و فداكار پیامبر صلی الله علیه و آله اتفاق افتاد و آنچنان حضرت ختمی مرتبت را متأثر و محزون ساخت كه آن سال (دهم بعثت) را «عام الحزن» و سال غصه و غم نامگذاری نمود و در میان اندوه فراوان ، خدیجه را در محلی به نام «حجون» به خاك سپرد.

علامه مجلسی ره نقل می فرمایند که بعد از این واقعه حضرت خانه نشین شده و كمتر از خانه بیرون می رفت. (6)

گوشه ای از دریای بیکران فضایل آن بانوی پاکدامن

«وَكَانَتْ مِنْ اَحْسَنِ النِسَاءِ جَمَالاً وَاَكْمُلُهُنَّ عَقْلاً وَاَتَمَّهُنَّ رَأياً، وَاَكْثَرُهُنَّ عِفَّۀً وَدِيناً وَحَياءً وَمُرُوَّةً وَمَالاً؛(7) خديجه از زيباترين زنان، و كامل ترين آنان از جهت عقل بود. و در راي و نظر كامل، و از نظر عفت و ديانت و حيا و مروّت و مال در اوج قرار داشت.»
مرحوم شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه آن حضرت فرمودند: «تَزَوَّجَ رَسُولُ اللّهِ بِخَمْسَ عَشَرَ اِمْرَأَةً اَفْضَلُهُنَّ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیلَدٍ؛ (8) رسول خدا صلی الله علیه و آله با پانزده زن ازدواج كرد كه برترین آنان خدیجه دختر خویلد بود.»

نخستین بانوی اسلام
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در سوم بعثت دعوت خويش را علني كرد، و نخستي كسي كه به او ايمان آورد حضرت علي علیه السلام بود. در اين موقع بود كه پيامبر صلی الله علیه و آله دست خود را بر دست علي زد و جملۀ تاريخي خود را در مجلس بزرگان بني هاشم درباره علي علیه السلام بيان نمود و فرمود: «يا بني عبد المطلب! ... اِنَّ هَذَا اَخِي وَوَصِيِّي وَخَلِيفَتِي فِيكُم؛(9) هان اي فرزندان عبدالمطلب! این برادر و وصي و خليفه من در ميان شما است».

حضرت خديجه علیهاالسلام ناظر اين صحنه بود، و پيامبر نيز به صورت جداگانه او را مورد خطاب قرار داد: «ثُمَّ قَالَ: يَا خَدِيجَةُ! هَذَا عَلِيّ مَوْلاكِ وَمَوْلَي الْمُؤمِنِين وَاِمَامُهُمْ بَعْدِي. قَالَتْ: صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! قَدْ بَايَعْتُهُ عَلَي مَا قُلْتَ: اُشْهِدُ اللَّه وَ اُشهِدُكَ بِذَلِك وَكَفَي بِاللَّهِ شَهِيداً؛(10) سپس فرمود: اي خديجه! اين علي مولاي تو و مولا و پيشواي مؤمنين بعد از من است. خديجه گفت: راست گفتي اي رسول خدا. [طبق آنچه فرمودي] من با علي بيعت كردم و بر اين بيعت خدا و تو را شاهد مي گيرم و خداوند به عنوان گواه كافي است.»

«ابن عبد البر» به سند خود از پدر «ابی رافع» نقل می كند كه پیامبر خدا در روز دوشنبه (مبعث) نماز گذارد و خدیجه در (ساعات) آخر همان روز نماز خواند. (11)

و علی علیه السلام نیز بر ایمان و اسلام خدیجه این گونه صحه گذاشت كه: «لَمْ یجْمَعْ بَیتٌ واحِدٌ یؤْمَئِذٍ فی الْاِسْلامِ غَیرَ رَسُولِ اللّه وَ خَدیجَةَ وَ اَنَا ثالِثُهُمْ. اَری نُورَ الْوَحْی وَ الرِّسالَةِ وَ اَشُمُّ ریحَ النُّبُوَّةِ؛ (12)
خانه ای واحد در آن روز در اسلام جمع نشد غیر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه و من كه سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می كردم.»

عبدالله بن مسعود نمونه ای از مشاهدات خود پیرامون ایمان حضرت خدیجه را اینگونه می گوید: آن زمان كه هیچ كسی به پیامبر ایمان نیاورده بود، اینگونه بیان می كند: «نخستین چیزی كه از اسلام دانستم این بود كه با عموهایم و تعدادی از اعضای قبیله، وارد مكه شدیم. چون می خواستیم مقداری عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطلب راهنمایی كردند. او بالای چاه زمزم، در كنار كعبه نشسته بود. زمانی كه پیش او نشسته بودیم، دیدیم مردی كه دو لباس سفید پوشیده بود و گیسوان و ریش پر و دندان های سفید و... داشت و چهره اش مثل ماه می درخشید، از باب صفا وارد مسجدالحرام شد. در طرف راست او یك نوجوان و پشت سرش بانویی پوشیده را دیدم. آن ها كنار حجرالاسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجرالاسود دست كشید، سپس آن نوجوان و بعد آن بانو. آن گاه هر سه به طواف كعبه مشغول شدند. وقتی هفت بار طواف كردند، كنار حجر اسماعیل آمدند و نماز جماعت خواندند. آن مرد هنگام تكبیر دست هایش را تا كنار گوشش بلند می كرد تا به قنوت نماز رسیدند. قنوت را طولانی كردند تا آن كه نماز تمام شد. من كه چنین چیزی ندیده بودم، از ابن عباس پرسیدم: آیا دین جدیدی به مكه آمده است؟ من چنین دینی را در مكه ندیده بودم؟ گفت: این مرد برادرزاده من، محمد بن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم علی بن ابی طالب و آن خانم هم همسر محمد؛ خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر كسی در روی زمین به این دین اعتقاد ندارد.» (13)

سلام پروردگار
بارها سلام سفارشی و مؤكّد ربوبی توسط جبرئیل به محضر خدیجه رسیده است. ابو هریره نقل كرده است كه: «أتی جَبْرَئیلُ النَّبی صلی الله علیه وآله، فَقالَ: هذِهِ خَدیجَةُ قَدْ أتَتْكَ مَعَها إناءٌ مُغطّی فیه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِی أتَتْكَ فَاقْرَأ عَلَیها السَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَمِنِّی السَّلام...؛ (14) جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: خدیجه همراه با ظرفی سر پوشیده كه در آن خورشت یا غذا یا نوشیدنی است نزد تو می آید، پس هر گاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان.»

در روایت دیگری می خوانیم: «إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِی صلی الله علیه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَةَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله: یا خَدیجَةُ هذا جَبْرَئیلُ یقْرِئُكَ مِنْ رَبِّكِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَةُ: اللهُ السَّلامُ وَمِنْهُ السَّلامُ وَعَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ (15) ؛ به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است كه از طرف پروردگارت سلام می رساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»

اقرار به ولایت امیر المومنین علیه السلام

مرحوم محلاتی به نقل از مجلسی رحمه الله می گوید: «روزی رسول خدا خدیجه را نزد خود خواست و فرمود: این جبرئیل است و می گوید: برای اسلام شروطی است: اول: اقرار به یگانگی خداوند، دوم: اقرار به رسالت پیامبران، سوم: اقرار به معاد و عمل به اصول و مهمات شرع، چهارم: اطاعت اولی الامر [یعنی علی] و ائمه طاهرین از فرزندان او و برائت از دشمنان آنها» خدیجه هم به آنها اقرار نمود و آنها را تصدیق كرد. (16)

در خصوص امامت امیر مؤمنان، رسول اكرم صلی الله علیه و آله به خدیجه فرمود: «هُوَ مَولاكَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَ اِمامُهُمْ بَعْدی؛ علی مولای تو و مولای تمام مؤمنان و امام آنها پس از من است.»
آن گاه دست خود را بالای دست امیرمؤمنان گذاشت و خدیجه دست خود را بالای دست پیامبر قرار داد و این گونه بیعت ابدی ولایت مداری را انجام داد. (17

حضرت خدیجه سلام الله علیها همواره حامی رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند و همه ثروت و دارایی خود را برای اسلام استفاده نمودند

مورخان ثروت حضرت خدیجه سلام الله را بدین ترتیب شمرده اند:
1. هزاران شتر كه اموال تجارتی او را حمل می كردند.
2. قبه ای از حریر سبز با طنابهای ابریشمی بر بام خانه اش افراشته بود. این امر نمایانگر ثروت فراوان او بود و فقرا نیز از روی این علامت برای استعانت و كمك مراجعه می كردند.
3. چهار صد غلام و كنیز كه خدمات ارجاعی او را انجام می دادند. (18

پس از ازدواج با پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، خدیجه تمامی این ثروت را در اختیار رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار داد و عرض كرد: «اَلْبَیتُ بَیتُكَ وَ اَنَا اَمَتُكَ؛ خانه (من) خانه تو،و من هم كنیز تو هستم.» (19
ورقة بن نوفل، عموی خدیجه، بعد از این قضیه كنار كعبه آمد و بین زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای بلند گفت: «ای عرب! بدانید كه خدیجه شما را شاهد می گیرد كه خود همه ثروتش را از غلامان و كنیزان، املاك، دامها، مهریه و هدایایش را به محمد صلی الله علیه و آله بخشیده است و همه آنها هدیه ای است كه محمد صلی الله علیه و آله آن را پذیرفته است و این كار خدیجه به خاطر علاقه و محبت او به محمد صلی الله علیه و آله است. شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید. (20 »

همه این دارایی ها هزینه شد تا جایی که وقتی در شعب ابی طالب در محاصره قرار گرفتند دیگر هیچ چیز برای ایشان نمانده بود

میزان فشاری را كه بر محاصره شدگان وارد می شد می توان از گزارش سعد وقاص فهمید. او می گفت: شبی از دره بیرون آمدم، از شدت گرسنگی تمام توانم را از دست داده بودم، چشمم به پوست خشكیده شتری افتاد، آن را برداشتم و بعد از شستن و پختن و كوبیدن، با آب خمیر مخلوط كردم و سه روزی با آن به سر بردم.» (21)

بنت الشاطی از نویسندگان عرب در مورد میزان تحمل خدیجه علیها السلام در این دوران می نویسد: خدیجه در سنی نبود كه تحمل آن همه رنج برایش آسان باشد، و از كسانی نبود كه در جریان زندگی با تنگی معیشت خو گرفته باشد. اما در عین حال و با وجود كهولت سن، سختی هایی را كه در اثر محاصره در شعب وارد می شد تا سر حد مرگ تحمل كرد. (22)

حضرت خدیجه سلام الله همواره حمايت همه جانبه را از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در مقابل پيروان جاهليت، خصوصاً در مواردي كه آن حضرت توسط مشركان مورد حمله قرار مي گرفت و يا سنگباران مي شد انجام می دادند، تا آنجا كه وقتی پیامبر مجبور بود مكه را ترك كند و به كوههاي اطراف پناه ببرد. تنها كسي كه به جستجوي او برمي آمد تا او را ياري رساند، و زخمهاي بدنش را پانسمان كند، خديجه كبري علیهاالسلام بود. در يكي از اين صحنه ها كه از پيدا شدن آن حضرت مأيوس شده بود، فرياد او در كوههاي اطراف مكه اين گونه طنين انداز شد: «مَنْ أَحَسَّ لِيَ النَّبِيَّ الْمُصْطَفَى؟ مَنْ أَحَسَّ لِيَ الرَّبِيعَ الْمُرْتَضَى؟ مَنْ أَحَسَّ لِيَ الْمَطْرُودَ فِي اللَّهِ؟ مَنْ أَحَسَّ لِي أَبَا الْقَاسِمِ؟؛(23) آيا كسي هست از حال نبي برگزيده برايم خبر آورد؟ كيست كه مرا از بهار پسنديده (زندگي) خبرم دهد؟ كيست كه مرا از حال شخصي كه براي خاطر خدا طرد شده است خبر دهد؟ كيست كه از ابا القاسم مرا خبر دهد؟.» تا سرانجام پيامبر توسط پيك وحي خبردار شد كه پاسخ خديجه را بگويد.»

و گاه مي شد كه در مقابل سنگباران مكيان سپر بلاي پيامبر مي گشت و فرياد برمي آورد «يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ! تُرْمَى الْحُرَّةُ فِي مَنْزِلِهَا؟ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِكَ انْصَرَفُوا عَنْهُ؛(24) اي قريش! آيا سنگ به منزل او پرتاب مي كنيد؟ وقتي صداي او را مي شنيدند، رها مي كردند.»

ابن هشام می نویسد: خدیجه به پیامبر ایمان آورد، گفتارش را تصدیق كرد و او را یاری داد و...
خداوند به وسیله او به پیامبرش آرامش داد به نحوی كه هیچ خبر ناراحت كننده ای از قبیل رد و تكذیب را نمی شنید مگر این كه خداوند به وسیله خدیجه گشایش برایش ایجاد می كرد. وقتی خدا پیامبرش را به خدیجه برمی گرداند، دشواری ها را بر او آسان می كرد و تصدیقش كرده، اعمال مردم را (كه موجب آزار شده بود) بی اهمیت جلوه می داد. رحمت خدا بر او باد. (25)

حجم سنگین فشارهای قریش و مشركان با این سخن پیامبر روشن می شود كه: «ما اوذی نبی بمثل ما اوذیت؛ (26) هیچ پیامبری مثل من آزار ندید.» و خدیجه علیها السلام در تمام این آزارها، یار و غم زدای پیامبر بود.

کفن بهشتی

خدیجه كبری سلام الله علیها در لحظات احتضار « اسماء بنت عمیس.» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی كرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد كه از رسول خدا، خواهش كند تا یكی از لباسهای خود را كفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح كرد، اشك از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت كه جبرئیل نازل شد در حالی كه كفنی از بهشت همراه خویش داشت كه خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود. (27)

آری انسانی كه تمام ثروت خویش را دو دستی در راه خدا تقدیم نموده است، در پیشگاه الهی این عظمت را پیدا می كند كه خداوند كفن بهشتی برای او بفرستد، و اینگونه از ایثار و انفاق او تقدیر به عمل آورد

جایگاه آن حضرت

آنگاه كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله درحال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا علیها السلام دربارة جایگاه آن حضرت در قیامت پرسشهایی كرد، از جمله پرسید: «أینَ والِدَتی خَدیجَةُ؛ [در آن روز] مادرم خدیجه كجاست؟» حضرت فرمود: «فی قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَةُ أبْوابٍ إلی الجَنَّةِ؛ [خدیجه] در قصری است كه چهار درب به سوی بهشت دارد. (28) »

یاد حضرت

«عَنْ عائِشَةَ: كانَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله لایكادُ یخْرُجُ مِنَ الْبَیتِ حَتّی یذكُرَ خَدیجَةَ فَیحْسُنَ الثَّناءَ عَلَیها وَالاسْتَغْفارَ لَها. فَذَكَرَها ذاتَ یومٍ فَحَمَلَتْنی الْغَیرَةُ فَقُلْتُ عَوَّضَكَ اللهُ مِنْ كَبیرَةِ السِّنِّ قالَتْ فَرَأیتُ رَسولَ اللهِ غَضِبَ غَضَباً شَدیداً...؛

عائشه گوید: رسول خدا از خانه بیرون نمی رفت، مگر اینكه خدیجه را به نیكی یاد می كرد و برای او استغفار می نمود. روزی از او یاد كرد من حسد بردم و گفتم: خداوند جایگزین آن پیرزن به تو عطا کرده است!! پیامبرشدیداً خشمگین شد.»

و ادامه می دهد كه: رسول خدا فرمود: «خَدیجَةُ وَأینَ مِثْلُ خَدیجَةَ، صَدَّقَتْنی حِینَ كَذَّبَنی النَّاسُ وَوَازَرَتْنی عَلی دینِ اللهِ وَأعانَتْنی بِمالِها؛ خدیجه و كجاست مثل خدیجه علیها السلام؟ او مرا تصدیق كرد آن گاه كه مردم مرا تكذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا كمك و یاری كرد.» (29)

این قضیه بارها تكرار شده است؛ از جمله روزی پیامبر اكرم در جمع همسران خویش حضور داشت و از خدیجه یاد نمود و در فراق او گریست. عائشه گفت: بر پیرزن سرخ روی از تیره بنی اسد می گریی؟ رسول خدا فرمود:

«صَدَّقَتْنی اِذا کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بی اِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلِدَتْ لی اِذْ عَقِمْتُمْ. قالَتْ عائِشَةُ: فَما زِلْتُ اَتَقَرَّبُ اِلی رَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله بِذِکْرِها؛ (30) خدیجه روزی كه شما مرا تكذیب كردید، تصدیق نمود و روزی كه كفر ورزیدید او به من ایمان آورد و فرزند برای من آورد و شما نازا بودید. عایشه اضافه می كند: همیشه این گونه بود كه من با بیان خوبیهای خدیجه به پیامبر خدا تقرّب می جستم.»

«قالَتْ: كانَ رَسولُ اللهِ إذا ذَكَرَ خَدیجَةَ لَمْ یسْأَمْ مِنْ ثَناءٍ عَلَیها وَاسْتِغْفارٍ لها؛ عائشه گفت: رسول خدا همیشه این گونه بود كه هرگاه خدیجه را یاد می كرد، از گفتن ثنای او و استغفار برای او خسته نمی شد.» (31)

به امید شفاعت  حضرت خدیجه سلام الله علیها


1) بحارالانوار، ج 21، ص 352
2) همان، ج 102، ص 272.
3) همان، ج 16، ص 69.
4) همان، ج 75، ص 56.
5) همان، ج 16، ص 69.
6) همان، ج 19، ص 21.
7) رياحين الشريعة، همان، ج 2، ص 204
8) خصال شیخ صدوق، باب خصال اربعه.
9) الغدير، علامه اميني، ج 2، ص 279 - 284.
10) بحار الانوارج 18، ص 231.
11) استیعاب، ج2، ص419، ش13.
12) تاریخ طبری، ج2،ص208 وشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج13،ص197.
13) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 13، ص 225.  
14) همان، ج16، ص8، به نقل از مسند احمد بن حنبل.
15) همان، ص 11، روایت ابن هشام، و ر. ك: ص 8.
16) محلاّتی، ریاحین الشریعه، ج2، ص209.
17) همان.
18) الوقایع و الحوادث، محمد باقر ملبوبی، ص13؛ بحارالانوار،ج17،ص309 وج16،ص22.
19) همان دو.
20) بحارالانوار،ج16،ص75ـ77.
21) سیره ابن هشام، ج 1، ص 379؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 79.
22) خدیجه كبری، نمونه زن مجاهد مسلمان.
(23) بحار الانوار، ج 18، ص241
(24) همان، ص 243
25) سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 249؛ استیعاب، ج 4، ص 1820؛ با اختلاف اندك.
26) بحارالانوار، ج 39، ص 1.
27) به نقل از واعظ محترم جناب آقای یثربی.
28) بحار الانوار، ج 22، ص 510
29) سفینة البحار، ج1، باب خاء، ص 380؛ قاموس الرجال، ج10، ص 432.
30) بحار الانوار، ج 16، ص 8؛ كشف الغمة، ج2، ص 131.
31) بحار الانوار، همان، ج 16، ص 12.


مفيدنيوز - غلامعلي

نام: suldoz   تاریخ: ۱۳ مرداد ۱۳۹۱
کمپین حمایت از مردم میانمار در فیسنما راه اندازی شد:
آدرس خبر این کمپین:
http://suldoz.ir/post/3328

شبکه فیسنما یک شبکه ایرانی و ملی شبیه فیسبوک بوده و جزو ده سایت برتر ایران است


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.