آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
حمله پيشدستانه با نقاب قدرت هوشمند

حمله پيشدستانه با نقاب قدرت هوشمند


اوباما سياست‌هاي دوران بوش را روي ميز مي‌گذارد


باراك اوباما هنگام ورود به كاخ سفيد به عنوان چهل وچهارمين رئيس جمهور آمريكا بر اين ادعا بود كه سياست هاي دوران بوش را كنار خواهد نهاد. از جمله اين سياست ها اقدامات نظامي نومحافظه كاران بود كه با نام حمله پيش‌دستانه به تهديدات امنيت ملي و ناقضان منافع آمريكا صورت مي گرفت. بر اساس همين نگاه نيز بوش ابتدا جنگ افغانستان و سپس عراق را اجرايي كرد. شايد اگر ناكامي در اين جنگ ها نبود بوش جنگ هاي جديدي را نيز اجرا مي كرد. اوباما با رد نظريه بوش ادعاي اجراي طرح قدرت هوشمند را مطرح كرد. طرحي كه تركيبي از قدرت نظامي دوران بوش و ديپلماسي دوران بيل كلينتون بود. اوباما با افزودن بخش اطلاعاتي به اين دو بخش مدعي رويكرد جديد در ساختار سياست خارجي آمريكا بود. اوباما با اين ادعاها در حالي سومين سال رياست جمهوري خود را سپري مي كند كه مواضع و اقدامات وي نشانگر احياي سياست دوران بوش، يعني همان اصل حمله پيشدستانه با محوريت نظامي گري است. اين رويكرد همچون دوران بوش با محوريت خاورميانه البته با نيم نگاهي به شرق در اولويت سياست هاي اوباما قرار گرفته است. البته تفاوتي ميان حمله پيشدستانه بوش با اوباما مشاهده مي شود.
بوش محور ادعايي خود را بر مقابله با تروريسم قرار داده بود در حالي كه كشورهاي پيراموني متحدان عرب آمريكا، حوزه اين اقدامات بودند. در نگاه اوباما محور حمله پيشدستانه مقابله با بيداري اسلامي است چنانكه وي كمتر نامي از تروريسم به زبان مي آورد. حوزه فعاليت اين حمله نيز نه كشورهاي پيراموني بلكه قلب خاورميانه از جمله كشورهاي عرب متحد آمريكا مي باشد.
البته اوباما در اين رويكرد بازيگري در قالب قدرت هوشمند با محور نظامي و سياسي را در دستور كار دارد تا با نقاب آن بتواند بر رويكرد به سياست هاي دوران بوش سرپوش گذارد. 
ابعاد حمله پيش دستانه
الف) حمله نظامي: هر چند اوباما ادعا دارد كه به دنبال جنگ جديدي در منطقه نيست؛ اما عملكردهاي آمريكا نشان مي دهد كه وي به دنبال نظامي گري گسترده در منطقه با محوريت محاصره بيداري اسلامي است. غرب به شدت از گسترش بيداري اسلامي و الگوي انقلاب اسلامي در منطقه در هراس است، لذا به بهانه هاي مختلف به دنبال افزايش نيرو در منطقه مي باشد. در كنار حفظ و تقويت پايگاه هاي قديمي در منطقه، آمريكا طرح انتقال نيروهاي عراقي به ساير كشورهاي عربي را در دستور كار دارد. در اين چارچوب آمريكا از يك سو از حربه ايجاد فضاي ناامني با محوريت جنگ ميان رژيم صهيونيستي و ايران و لزوم حضور در منطقه براي مقابله با اين امر استفاده مي كند و از سوي ديگر به انعقاد قراردادهاي نظامي با كشورهاي عربي مي پردازد. قراردادهايي كه محور آن را قانوني ساختن حضور بلند مدت آمريكا در منطقه در صورت سرنگوني دولت هاي عربي در برابر بيداري اسلامي تشكيل مي دهد. آمريكا در فاز ديگر اين نظامي گري طرح تقويت توان نظامي صهيونيست‌ها و ايجاد چتر امنيتي براي آنها را اجرا مي كند. آمريكايي ها با افزايش حمايت‌هاي نظامي از صهيونيست ها و اجراي طرح سپر موشكي در تركيه در كنار حضور نظامي در منطقه، طرح افزايش بازيگري نظامي صهيونيست ها در منطقه را اجرا مي كنند. نكته مهم آنكه آمريكا براي تحقق اين سناريوي همگرايي با صهيونيست‌ها اقدامي پيشگيرانه براي مقابله با حمله نظامي صهيونيست ها به ايران عنوان مي كنند. به عبارت ديگر نظامي گري آمريكا در منطقه نوعي حمله پيشدستانه در برابر بيداري اسلامي است كه شرايط بحراني را در منطقه ايجاد مي كند.
ب) تحركات سياسي: حمله پيش‌دستانه اوباما در منطقه در قالب سياسي نيز پيگيري مي شود. در اين رويكرد آمريكا به بازي گرفتن كشورهاي عربي را با محوريت محاصره بيداري اسلامي و جبهه مقاومت اجرا مي كند. اين رويكرد از يك سو با وارد ساختن اعراب به حضور نظامي در كانون بحران يعني يمن و بحرين اجرا مي شود و از سوي ديگر شوراي همكاري خليج فارس و اتحاديه عرب به عنوان مهره هاي ديپلماتيك آمريكا در منطقه عمل مي كنند. آمريكا با اين رويكرد تلاش دارد يارگيري گسترده اي را در قبال بيداري اسلامي و جبهه مقاومت در منطقه و جهان اجرا سازد. نمود عيني اين امر را در مواضع اتحاديه عرب و شوراي همكاري خليج فارس در قبال سوريه، ايران، لبنان و فلسطين مي توان مشاهده كرد. اين اتحاديه ها همچنين پل هايي هستند كه راه آمريكا براي نظامي گري در منطقه را هموار مي سازند.
چارچوب‌هاي حمله پيش دستانه در منطقه
ارزيابي‌ها از مواضع سران آمريكا از جمله باراك اوباما رئيس جمهور ، هيلاري كلينتون وزير امور خارجه ، پانه تا وزير دفاع آمريكا در كنار تحليل گران سياسي و نظامي نشان مي‌دهد كه آنها دو محور تهديد نظامي در منطقه را مورد تاكيد قرار مي‌دهند.
نخست، محور ايران هراسي كه تلاش دارند تا ضمن فضا سازي تبليغاتي عليه فعاليتهاي صلح آميز هسته‌اي ايران، ادعاهاي قديمي مبني بر تهديد نظامي بودن ايران را مطرح نمايند . گزارش آمانو مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي مكملي بر اين ادعاها نكته قابل توجه آنكه آمريكا براي حفظ نظامي‌گري خود در منطقه فروش تسليحات به عربستان، امارات، كويت و قطر را اجرا كرده تا از امكانات آنها براي رسيدن به منافع خود استفاده كند چرا كه آنها توان استفاده از تسليحات پيشرفته را نداشته و عملا وابسته به آمريكا مي‌باشندبوده است.

دوم آنكه غرب تلاش دارد تا با ادعاي برتري نظامي صهيونيستها، از احتمال حمله نظامي آنها به ايران سخن بگويند. البته اين مخالفت با آغاز چنين جنگي صورت مي‌گيرد. در مجموع غرب برجسته سازي محوريت ايران به عنوان تهديد و رژيم صهيونيستي را به عنوان مولفه قدرت منطقه‌اي در پيش گرفته‌اند تا فضاي امنيتي را بر منطقه حاكم ساخته است .
اهداف حمله پيش دستانه
بررسي سياستهاي غرب در منطقه نشان مي‌دهد كه آنها اهداف قديمي و جديد را براي اين تحركات در پيش گرفته‌اند كه در چند محور اجرايي مي‌شود.
اولا: اجراي نظامي گري :
آمريكا در حالي ۴۲ هزار نيروي خود را از عراق خارج ساخت كه از يك سو براي ماندن در عراق دست و پا مي‌زند و از سوي ديگر به دنبال توسعه نظامي گري در منطقه است چنانكه منابع خبري از اعزام نيروهاي آمريكايي از عراق به كويت و قطر ، امارات و... خبر داده‌اند. آمريكا كه تا كنون در رسيدن به اين امر ناتوان بوده با ايجاد فضاي رعب و وحشت به دنبال جلب رضايت جهاني براي تحقق اين اهداف است در حالي كه نظامي گري خود را به نام ملتها و با فشارهاي افكار عمومي به منطقه تحميل نمايد . آمريكا به هيچ عنوان حاضر به بازگرداندن نيروهاي خود به آمريكا نبوده لذا طرح بحران سازي منطقه‌اي را براي حفظ نيروها اجرا مي‌كند. نكته قابل توجه آنكه آمريكا براي حفظ نظامي‌گري خود در منطقه فروش تسليحات به عربستان، امارات، كويت و قطر را اجرا كرده تا از امكانات آنها براي رسيدن به منافع خود استفاده كند چرا كه آنها توان استفاده از تسليحات پيشرفته را نداشته و عملا وابسته به آمريكا مي باشند.
ثانيا: تقويت صهيونيستها :
بازي آمريكا در قبال صهيونيستها به صورت معكوس مي‌باشد يعني به جاي مقابله با آن طرح پاسخگويي به نيازهاي آن را بهانه‌اي براي مقابله با تهديدات اين رژيم عنوان مي‌كند. صهيونيستها اين روزها در حوزه داخلي با بحرانهاي شديد سياسي و اقتصادي مواجه هستند در برابر مقاومت نيز ناتوان شده‌تند بويژه اينكه بيداري اسلامي ملتهاي منطقه را در كنار مقاومت قرار داده است. در صحنه بين الملل نيز در مسير انزوا قرار گرفته . در اين ميان آمريكا تلاش دارد تا به زعم خويش ناجي صهيونيستها گردد. در اين چارچوب آمريكا به نام راضي كردن صهيونيستها برا عدم اقدام نظامي به تقويت نظامي گري آنها مي‌پردازد. چنانكه منابع خبري از ارسال تجهيزات جديد نظامي به اين رژيم ، آزمايش بالستيك به كمك غرب با قابليت حمل كلاهك هسته‌اي تا برد ۱۰ هزار كيلومتري خبر داده‌اند. آمريكا همچنين با ادعاي مقابله با تهديدات نظامي صهيونيستها براي منطقه، خواستار مقابله جهاني با فلسطين، مقاومت و بيداري اسلامي مي‌گردد.
نكته ديگر آنكه آمريكا نظامي گري خود در منطقه را نيز با ادعاي مقابله با تحركات نظامي صهيونيستها توجيه مي‌كند. به عبارتي آمريكا، صهيونيستها را به اين بهانه تقويت مي‌كند در حالي كه خواستار مقابله جهاني با جبهه مقاومت براي عدم تحريك صهيونيستها مي‌شود. آمريكا در اصل، تهديدات امنيتي را وارونه جلوه داده تا توجيه گر حمايت‌هاي خود از صهيونيست‌ها باشد.
ثالثا: كسب درآمد:
از مولفه‌هاي اصلي آمريكا فروش تسليحات به كشورهاي عربي براي كسب در آمد است. آمريكا با بحران شديد اقتصادي مواجه است اكنون چند محور را براي فروش تسليحات در پيش گرفته است. كشورهاي عربي خاورميانه ، كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز ،كشورهاي شرق آسيا، گروههاي شورشي و جدايي طلب در سراسر جهان از اصلي ترين خريداران تسليحات آمريكا هستند. گزارشها نشان مي‌دهد كه آمريكا قراردادهاي نظامي جديد با عربستان ، امارات، قطر و بحرين و... امضاء كرده است. آنها ۵۳ ميليون دلار با بحرين، ۶۰ ميليون دلار با عربستان و دهها ميليون دلار با قطر و امارات قرار داد نظامي به بهانه تهديد امنيت منطقه امضاء كرده‌اند.
جالب توجه آنكه به دليل ضعف نظامي اين كشور، تسليحات مذكور در پايگاههاي آمريكايي مستقر در اين كشورها به كار گرفته مي‌شود و عملا كشورهاي مذكور استفاده‌اي از اين تسليحات ندارند. نكته مهم آنكه آمريكا پيش از اين اقدام با ادعاي جلوگيري از انفجار نظامي در منطقه حضور نظامي در خاورميانه را توجيه مي‌كند.
رابعا: مقابله با بيداري اسلامي
حقيقت آن است كه آمريكا اكنون با چالش بزرگي به نام بيداري اسلامي در منطقه مواجه شده كه منافع آمريكا را تحت الشعاع قرار داده‌اند. آمريكا كه نتوانسته در حوزه نظامي ، سياسي به مقابله با اين بيداري بپردازد اكنون طرح محاصره نظامي آمريكا را در پيش گرفته است. در اين چارچوب آمريكا چند اصل را اجرايي مي‌كند. نخست آنكه با ادعاي امنيت به تقويت پايگاه‌ها و امضاء قرارداد‌‌هاي جديد مي‌پردازد كه در آينده نيز دولتها موظف به اجراي آن هستند دوم آنكه با فروش سلاح آنها را مقروض ساخته تا در سالهاي آينده نيز وابسته و وام دار آمريكا باشند اين وابستگي آنها را از توسعه نيز باز خواهد داشت.
نتيجه گيري
در جمع بندي كلي از آنچه ذكر شد مي توان گفت كه سياست اوباما در خاورميانه بر اساس همان راهبرد حمله پيشدستانه بوش استوار شده است كه محور آن را مقابله با بيداري اسلامي و جبهه مقاومت تشكيل مي دهد. البته اوباما براي جلوگيري از تحريك افكار عمومي همچنان راهبرد بازي هوشمند با بهره گيري از ديپلماسي و نظامي گري مستقيم و غيرمستقيم (همگرايي عربي) را اجرا مي كند. اصولي كه نه برگرفته از شعار تغيير، بلكه برگرفته از دكترين حمله پيشدستانه بوش است كه در روياي خويش فضايي از ناآرامي و بحران را براي خاورميانه متصور شده است. آمريكا با ايجاد فضاي رعب و وحشت با محوريت ايران هراسي و برجسته سازي توان نظامي صهيونيستها تلاش دارد تا در كنار تامين منافع خود اهداف صهيونيستها را نيز محقق سازد. امري كه نتيجه نهايي آن نظامي ساختن فضاي منطقه براي توجيه ادامه اشغالگري و تحركات نظامي آمريكا در منطقه است. با اين وجود آمريكا در منطقه همچنان با چالشهاي گسترده‌اي مواجه است كه اساس آن را بيداري اسلامي و نيز هوشياري جبهه مقاومت تشكيل مي‌دهد كه با وحدت سراسري در برابر زياده طلبي‌هاي آمريكا ايستادگي‌ كرده و سناريوهاي آن را نقش بر آب مي‌سازد.

 مولف : قاسم غفوري

 

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.