هر ساله در کشور ما آزمونهای زیادی توسط سازمان سنجش برگزار میشود. اغلب این آزمون ها به صورت متمرکز و برخی نیز به صورت نیمه متمرکز برگزار میشود. طی چهار سال اخیر آزمون ورودی دکتری دانشگاهها از سوی سازمان سنجش به صورت نیمه متمرکز و تستی برگزار شده است و داوطلبان بایستی ابتدا در آزمون کتبی شرکت کنند و سپس در مصاحبه حضور پیدا کنند. مرحله اول توسط سازمان سنجش و مرحله دوم توسط دانشگاه ها برگزار میشود. این روند با روندی که قبل از سال 89 در دانشگاهها وجود داشت، کاملا متفاوت است. در نظام قبلی پذیرش دانشجویان دکتری، هر دانشگاه امتحانی جداگانه و تشریحی برگزار میکرد و سپس از طریق مصاحبه دانشجویان مدنظر خود را گزینش میکرد. مسئولین وزارت علوم و سازمان سنجش در سال 89 استدلالهای خود را برای تغییر شیوه پذیرش دکتری بیان کردند و بر این اساس، از آن زمان تاکنون این امتحان به صورت نیمه متمرکز برگزار میشود. در این مطلب به بیان معایب و محاسن نحوه پذیرش نیمه متمرکز دانشجویان دکتری میپردازیم.
الف) معایب پذیرش نیمه متمرکز
1. تعداد زیاد شرکت کنندگان
این آمارها با آمار دانشجویانی که به روش غیرمتمرکز پذیرش میشدند اختلاف زیادی دارد و نشان میدهد که شرکت کردن در امتحان دکتری بسیار آسان تر و سهل الوصولتر از گذشته شده است، اما این ویژگی به ظاهر مثبت باعث بروز مشکلات زیادی میشود. مشکلاتی مثل هزینه های زیاد برگزاری آزمون، اسراف در وقت داوطلبان و... . اشکال دیگری که متناسب با افزایش شرکت کنندگان پیش میآید توقع شرکتکنندگان برای پذیرش در دانشگاه و نوعی اجبار پنهانی بر روی دولت است. بر این اساس، با افزایش تعداد شرکت کنندگان در هر سال، این ذهنیت در بین آنان شکل میگیرد که دولت در هر صورتی که شده بایستی تعداد قبول شدگان را نیز افزایش دهد. این در حالی است که افزایش ظرفیت پذیرش از سوی دولت به عوامل زیادی همچون امکانات مناسب، وجود استاد، ظرفیتهای شغلی مناسب در آینده و... بستگی دارد.
بایستی در همین جا متذکر شد که تعداد زیاد شرکت کنندگان در امتحان دکتری نباید از سوی دولتمردان مایه مباهات قرار بگیرد و به عنوان یکی از شاخصهای عدالت آموزشی مطرح شود، زیرا بسیاری از افراد شرکتکننده به صورت آزمایشی و تفننی در این آزمون شرکت میکنند. این امر را میتوان از روی درصد پاسخ های ناصحیح و منفی بسیاری از شرکت کنندگان در آزمون دریافت که نشان میدهد بدون هیچ آمادگی و صرفاً برای تفنن در آزمون شرکت کردهاند.
2. هزینه های زیاد برگزاری آزمون
سازمان سنجش آموزش کشور در سال های گذشته هزینه های برگزاری آزمونهای دکتری را اعلام نکرده است، اما با توجه به وجهی که برای ثبت نام دریافت میکنند میتوان تا حدودی هزینههای این آزمون را محاسبه کرد. به طور مثال، در آزمون سال 93 بیش از 240 هزار نفر در آزمون دکتری ثبت نام کردهاند که هر نفر بایستی مبلغ 31500 تومان پرداخت میکرده است. با ضرب این دو عدد برای به دست آوردن مجموع هزینه ثبت نام عدد «7560000000» به دست میآید. حال، اگر سازمان سنجش را سازمانی غیرزیان ده به حساب آوریم میتوان برداشت کرد که حدود همین مبلغ برای برگزاری آزمون دکتری هزینه شده است. این هزینه بسیار زیاد به دلیل تعداد بالای شرکتکنندگان در آزمون است و به نظر میرسد، سازمان سنجش باید فکری به حال این هزینه سرسام آور بکند و از طریقی تعداد شرکتکنندگان در آزمون را محدود کند.
3. مشخص نبودن منابع
در چهار سال گذشته مواد امتحانی از سوی سازمان سنجش معرفی میشده است و داوطلبان بر همین اساس به مطالعه مواد آزمون میپرداختهاند؛ یعنی بر اساس منابع عمومی هر رشته یک سری از مواد امتحانی به داوطلبین معرفی میشده است. مثلاً، در مجموعه مدیریت درسهای ریاضی، آمار، تئوریهای مدیریت، منابع انسانی پیشرفته و رفتار سازمانی پیشرفته جز مواد آزمون تخصصی بوده است. این مواد آزمون چند اشکال اساسی دارد:
اول: مثلاً، در مجموعه مدیریت دارای گرایشهای زیاد و متفاوتی است و این مجموعه دروس اعلام شده بیشتر به صورت عمومی مطرح شده است. باید توجه داشت که در برخی از گرایشها درسهای تخصصی آن گرایش اصلا مدنظر قرار نگرفته و هیچ سؤالی از مباحث تخصصی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در این گرایشها در آزمون مطرح نمیشود.
دوم: در بسیاری از مواد امتحانی معرفیشده کتب و مقالات متعددی وجود دارد و سازمان سنجش هیچگاه مشخص نکرده است که در یک ماده امتحانی چه منابعی باید مطالعه شود. این امر باعث سردرگمی شرکتکنندگان میشود و اینکه داوطلبان باید چندین ماه وقت بگذارند تا بتوانند تمامی کتب موجود در این حیطه را مطالعه کنند.
سوم: سازمان سنجش مدعی است که امتحان دکتری را در حد دروس عمومی کارشناسی و کارشناسی ارشد هر رشته برگزار میکند. در صورتی که در برخی رشته ها آنقدر گرایشهای متفاوتی شکل گرفته است که این گرایشها به رشتههای دیگر بسیار نزدیک شده است. مثلاً، گرایش مدیریت رسانه طی چند سال اخیر زیرمجموعه مدیریت بوده است و دروس مدیریت در آن امتحان گرفته میشده است در صورتی که این گرایش با دیگر رشتهها مثل ارتباطات و علوم اجتماعی بسیار مرتبط است و بهتر میبود که در کنار مواد امتحانی رشته مدیریت از منابع دیگر رشتهها مثل ارتباطات نیز امتحان گرفته میشد.
4. تکنیکی بودن برخی تست ها
شیوه برگزاری تستی در آزمون دکتری مورد اعتراض بسیاری قرار گرفته است، زیرا در این شیوه در برخی موارد با استفاده از تکنیک هایی میتوان به پاسخهای سؤالات رسید و بر این اساس، میتوان گفت که در امتحان تستی سواد افراد به درستی مورد سنجش قرار نمیگیرد، اما در امتحان تشریحی پاسخ دهنده تمامی فرآیند پاسخ را مجبور است در پاسخنامه بنویسد و از این طریق میتوان چگونگی رسیدن به پاسخ از سوی داوطلب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
5. بحث زبان خارجی
طی چهار سال گذشته چند شیوه متفاوت درباره زبان عمومی در آزمون دکتری اتخاذ شده است. در سال 90 آزمون زبان ضریبی مساوی با دیگر قسمتها داشت. در سال 91 ضریب امتحان زبان 2 و علاوه بر آن، احتساب نمره منفی بود. در سال 92 ضریب امتحان زبان 2 و بدون احتساب نمره منفی بود و در سال 93 ضریب امتحان زبان 1 و با احتساب نمره منفی بود که البته تعداد سؤالات از 100 سؤال به 30 سؤال کاهش پیدا کرده بود. همانگونه که مشاهده میکنید در هر سال یک برنامه خاص برای امتحان زبان مدنظر بوده است و هیچ سالی نبوده که یک روال ثابت برای امتحان زبان در نظر گرفته شود. اینهمه پراکندگی و عدم ثبات نشاندهندۀ این امر است که سازمان سنجش هنوز به نتیجه خاصی درباره میزان ضریب و تأثیر زبان در آزمون دکتری نرسیده است و سعی میکند هر سال با سعی و خطا به پیش برود تا پس از چند سال بتواند به یک روش درست دست یابد. نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که زبان در بسیاری از رشتهها در سطح دکتری بسیار مورد نیاز است و بسیاری از منابع اصلی در رشتههای مختلف به زبان خارجی است، اما در آزمون فعلی مواردی وجود دارد که افراد نمره زبان آنها صفر یا منفی است، اما در رشته مورد نظر خود قبول میشوند و بدون هیچگونه اطلاع از زبان این دوره را به پایان میرسانند. در این مورد به نظر میرسد که اگر سازمان سنجش نمره زبان را شرط ورود به مصاحبه قرار بدهد و همچنین داوطلبان را اجبار کند که یکی از مدارک معتبر زبان را برای زمان مصاحبه ارائه دهند راهکار مناسبتری است.
6. سردرگمی مسئولان برگزاری آزمون
طی چند سال اخیر آزمون دکتری تغییرات بسیار زیادی داشته است و این تغییرات نشان میدهد که برنامه مدون و طولانی مدتی در این باره وجود دارد. در این مورد، به برخی از مهمترین تغییرات اشاره میکنیم:
اول: تعداد سؤالات زبان، استعداد تحصیلی و تخصصی در سالهای مختلف متفاوت بوده است. مثلاً، در سه سال اول در رشتههای علوم انسانی تعداد سؤالات تخصصی 60 سؤال بود که در سال 93 تبدیل به 90 سؤال شد. یا سؤالات استعداد تحصیلی در سال 90 تعداد 40 سؤال با وقت 120 دقیقه بود که هر سؤال چهار دقیقه وقت داشت که در سال 93 به 30 سؤال با وقت 60 دقیقه تبدیل شد که هر سؤال 2 دقیقه وقت داشت. در اینجا سؤال ما از سازمان سنجش این است که آیا در سال 90 دانشجویان هوش کمتری داشتند که وقت بیشتری به آنها دادهاید؟! و یا در سال 93 دانشجویان هوش بیشتری داشتهاند که به آنها وقت کمتری دادهاید؟!
دوم: در این سالها نقش دانشگاهها در پذیرش دانشجویان بسیار متفاوت بوده است. در سال اول سازمان سنجش هیچ نقشی به جز غربالگری نداشت و فقط دانشجویان را به دانشگاهها معرفی میکرد و دانشگاه مختار بود که هر کسی را که میخواهد پذیرش کند. در سال دوم نقش دانشگاهها در پذیرش نهایی 70 درصد و نقش آزمون 30 درصد بود. در سال سوم نقش دانشگاهها و آزمون مساوی شد و امسال نیز دوباره همان 70 به 30 قبلی تکرار شد. این تغییرات هر ساله نشان میدهد که سازمان سنجش هنوز به این نتیجه نرسیده است که دانشگاهها چه میزان بایستی در پذیرش دانشجو نقش داشته باشند. همچنین هنوز این اشکال که در بسیاری از دانشگاهها بیشتر دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرش میشوند وجود دارد و سازمان سنجش نتوانسته فکری به حال این ناعدالتی بکند.
سوم: آزمون دکتری در سالهای قبل در دو نوبت صبح و عصر برگزار میشد و این کار باعث شده بود مشکلات زیادی برای داوطلبان از بابت بحث استراحت و ناهار پیش بیاید که در سال اخیر امتحان فقط در نوبت صبح برگزار شد. همچنین ترتیب پاسخ دادن به سؤالات در سالهای مختلف متفاوت بوده است. در برخی از سالها اول به سؤالات استعداد تحصیلی و زبان پاسخ داده میشد و در برخی از سالها اول به سؤالات تخصصی.
7. تعداد زیاد پذیرش و عدم توجه به امکانات دانشگاهها
ظرفیت دانشجویان دکتری هر سال افزایش پیدا کرده است. این افزایش پذیرش در حالی صورت میگیرد که در بسیاری از دانشگاهها هنوز ظرفیت و امکانات مناسب پذیرش دانشجوی دوره دکتری وجود ندارد. به طور مثال، در برخی از دانشگاه به ازای هر استاد عضو هئیت عملی بیش از 10 دانشجوی دکتری وجود دارد. این آمار بیانگر این موضوع است که اغلب اساتید وقت کافی برای رسیدگی به موضوعات پژوهشی در دوره دکتری ندارند.
8. مدرک گرایی: ریشه بیشتر این مشکلات
اشکال اساسی که تقریباً ریشۀ تمامی مشکلات بالاست این است که طی ده پانزده سال اخیر روند مدرک گرایی و افزایش تعداد دانشجویان در مقاطع مختلف رشد چشمگیری داشته است و همین امر باعث شده است که در حال حاضر دانشجویانی که مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را پشت سر گذاشته اند و نتوانسته اند وارد بازار کار شوند اجباراً، به فکر شرکت در آزمون دکتری بیفتند. این امر بدین معناست که اغلب دانشجویان صرفاً برای دستیابی به مدرک، وارد مرحله دکتری میشوند، در صورتی که مقطع دکتری بالاترین مرحله آموزشی و پژوهشی است و بایستی بنیادیترین و اصلیترین تحقیقات علمی کشور در این مقطع انجام شود. همچنین، بسیاری از سازمانها و شرکتها نیز بدون توجه به مهارت و سواد افراد و صرفاً بر اساس اینکه فرد دارای مدرک دکتری به پذیرش آنها میپردازند که این امر هم به مدرکگرایی دامن میزند.
در این بحث یک نکته اساسی وجود دارد و آن هم این است که دولتمردان بایستی سعی کنند که رشتههای کاربردی را هر چه بیشتر به مقاطع کاردانی و کارشناسی اضافه کنند و دانشجویان را پس از گذراندن این مقاطع تحصیلی وارد بازار کار کنند. تنها در این صورت است که تعداد دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی کاهش مییابد و در آن صورت به راحتی میتوان آزمونهایی با استانداردهای مناسب طراحی کرد.
ب) محاسن آزمون نیمه متمرکز
در کنار اشکالاتی که از آزمون دکتری گرفته شد باید گفت که روش جدید محاسنی نیز دارد.
اول: در این روش، دانشگاهها نمیتوانند در نمره آزمون داوطلب دخالت کنند و همان نمرهای که داوطلب در جلسه آزمون کسب میکند برای او منظور میشود. این حُسن در جایی پررنگ تر به نظر میرسد که به یاد بیاوریم که در نظام قبلی پذیرش برخی دانشجویان به صِرف اینکه از یک دانشگاه خاص بودند در دانشگاهی که امتحان میدادند هر ساله نمرات بسیار پایینی میگرفتند.
دوم: در روش قبلی آزمون دکتری دانشجویان می بایست هزینههای زیادی را متحمل میشدند و برای هر دانشگاه جداگانه ثبت نام میکردند و به همان دانشگاه میرفتند و امتحان میدادند که در روش فعلی اینگونه هزینهها از روی دوش دانشجویان برداشته شده است. همچنین در برخی از موارد امتحانات دو دانشگاه در یک رشته ثابت در یک روز برگزار میشد و برخی از دانشجویان نمیتوانستند در هر دو دانشگاه شرکت کنند.
سوم: با عمومی شدن و گسترده شدن آزمون دکتری امکان شرکت در آزمون برای همۀ افراد در سطح کشور محقق شد و باعث شد تا حدی عدالت آموزشی را برقرار شود. این امر برای کسانی که دانشگاه محل تحصیل آنها مقطع دکتری نداشت امید بیشتری به وجود آورد. همچنین گسترش برخی رشته ها در دانشگاههایی که امکانات مناسب داشتند باعث افزایش ظرفیت و جذب هر چه بیشتر دانشجویان در این دانشگاهها شد.
چهارم: در سالهای گذشته سازمان سنجش کلید سؤالات و پاسخنامه داوطلبان را منتشر نمیکرد که همین امر باعث بروز اعتراضاتی شده بود که امسال این عیب برطرف شد و کلید سؤالات و پاسخنامه داوطلبان بر روی سایت سازمان سنجش قرار گرفت که به شفافیت آزمون دکتری کمک شایانی کرد.
نتیجه گیری
آزمون دکتری چهار سال است که به شیوه نیمه متمرکز برگزار میشود و در این چهار سال تغییرات زیادی را به خود دیده است. به نظر دیدبان این تغییرات اولین چیزی را که به ذهن انسان متبادر میکند بی برنامگی مسئولین برگزاری این آزمون است؛ آزمونی که باید در سطح عالی ترین آزمونهای کشور برگزار شود دارای اشکالات متعددی است که باعث سردرگمی داوطلبان شده است. البته به نظر میرسد مهم ترین اشکال این آزمون مربوط به خود آن نیست، بلکه مربوط به سیاست های کلی دولت های فعلی و قبلی است که بدون توجه به بازار کار و به صورت بیرویه به افزایش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد پرداختند و الان، حاصل این مشکلات را در آزمون دکتری ملاحظه میکنند.
منبع : خبرگزاری دیدبان