ولین جشنوارهی «نقد فرهنگی و اجتماعی سریالهای تلویزیونی» ویژه نوروز ۹۳ که توسط پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی برگزار شده بود، روز گذشته با سخنرانی دکتر «مسعود کوثری» و دکتر «اعظم راورد راد» و تقدیر از آثار برگزیدهی جشنواره در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به کار خود پایان داد.
به گزارش
رجانیوز، در ابتدای جلسه، «میثم مهدیار» -دبیر جشنواره- علت برگزاری این جشنواره را دور بودن صداوسیما از فضای نقد و بررسی اصحاب علوم اجتماعی و علوم انسانی بیان کرد و یکی از علل کیفیت بالاتر آثار نمایشی سینما نسبت به تلویزیون را شکلگیری فضای نقد و بررسی آثار سینمایی در قالب رسانهها، مجلات و جشنوارههای متعدد دانست.
وی همچنین اظهار کرد: «اگر چه بینندگان سریالهای پر طرفدار تلویزیون بر اساس برآوردها به بالای ۳۰ میلیون نفر نیز میرسند و این آمار قابل مقایسه با مخاطبان پرفروشترین فیلمها که به زحمت به یک میلیون نفر میرسند نیست، اما تولیدات صداوسیما به عنوان فراگیرترین رسانهی ایرانی مورد نقد و توجه جدی قرار نمیگیرند.»
«مهدیار» هدف
«پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی» از برگزاری جشنوارهی نقد فرهنگی اجتماعی سریالهای تلویزیونی از منظر «سبک زندگی اسلامی ایرانی» و با محوریت موضوعاتی چون فرهنگ خانوادگی، فرهنگ اقتصادی، آسیبهای اجتماعی و بازنمایی دین در تلویزیون را اولین تلاش برای فراهم شدن بستری برای نگاه جدیتر اصحاب علوم اجتماعی به تولیدات تلویزیونی عنوان کرد.
در ادامهی این نشست دکتر «مسعود کوثری» -عضو هیأت علمی ارتباطات دانشگاه تهران- در ابتدا با اشاره به نوآوریها و جذابیتهای سریال «پایتخت ۳» گفت: «یکی از نوآوریهای این سریال آن است که سعی کرده با شیوهی بازیگری و فیلمبرداری جدید خود به زندگی روزمره نزدیک شود و درونی کردن فرهنگ مازندرانی یکی دیگر از نکات جذابی است که در اجرای فیلم دیده میشود. از سوی دیگر «پایتخت ۳» تحولی در حوزهی طنز به وجود آورده و طنز را با شیوه جدیدی بیان کرده است. سریالهای طنز در این سه دهه نخ نما شدهاند و مجموعهی «پایتخت» حرکت جدیدی بود. اگر چه در سریال «پایتخت ۳» نیز طنز موقعیت به نسبت «پایتخت» 2 و 1 کمتر شده و شوخیها به سمت دیالوگ رفته بود که در این صورت ممکن است دیالوگها بعد از مدتی نخنما شود.»
وی افزود: «در «پایتخت ۳» نکاتی مثل روابط خانوادگی و خویشاوندی مطرح شده که با فرهنگ ایرانی پیوند دارد. از سوی دیگر طرح جسارت آمیز برخی مسائل مانند «ازدواج یک ایرانی با یک دختر چینی» نشان دهندهی تعامل فرهنگی است؛ در حالی که در این سه دهه این نوع از ازدواجها تقبیح میشدند.»
«کوثری» نکته مثبت دیگر «پایتخت ۳» را انتقاد به معضلاتی دانست که در رشد اجتماعی برخی گروهها به وجود آمده است و گفت: «وجود فرد خروس بازی که به یکباره پول دار شده و ماشین شاسی بلند سوار میشود، نشان از وجود تحرک و اقتصاد ناسالم در جامعه دارد.»
این استاد دانشگاه در ادامه یکی از مشکلات این سریال را وجود تبلیغات زیاد دانست که از حد خارج شده است. به نظر وی این تبلیغات صرفاً برای اینکه پول ساخت سریال تأمین شود، صورت گرفته بود؛ اما صداوسیمایی که به خاطر مشکلات مادی این کار را انجام میدهد، دچار اشتباه شده است. زیرا اگر صدا و سیما ده شبکه تأسیس میکند، باید بتواند آنها را تأمین مالی نیز کند و برای شرایط غیرنفتی برنامه ریزی کند، نه شرایط نفتی. متأسفانه برنامههای فرهنگی صدا و سیما تبدیل به وسیلهای تبلیغاتی شدهاند که شرمآور است.»
«کوثری» خاطرنشان کرد: «یکی دیگر از مشکلات این سریال این است که تعداد لوکشینهای اصلی آن بسیار محدود است و ۸۰ درصد سکانسها در محیط خانه میگذرد که البته این مسائل نیزاحتمالاً به مشکلات مالی مربوط میشود. در نتیجه دیالوگها زیاد شده است. وقتی لوکشین محدود میشود مجبورید از دیالوگ زیاد استفاده کنید و دیالوگ زیاد نیز آسیبهایی مانند تمسخر، دست انداختن، کنایههای جنسی و غیره دارد.»
وی دلایل غیرمنطقی و عدم وجود روابط علت و معلولی را مشکل دیگر «پایتخت ۳» دانست و اظهار داشت: «مسائلی مانند تماسهای موبایلی که در اردوی تیم ملی اتفاق میافتد یا پاشیدن سیمان به لباس کاراکترها و تعویض لباس آنها غیرمنطقی به نظر میرسد و مشخص است که داستان سرهم بندی شده است. اگر بخواهیم کل سریال «پایتخت ۳» را دو قسمت در نظر بگیریم و از وقتی شخصیتها به تهران میآیند را شروع قسمت دوم بدانیم، باید گفت از اینجا به بعد سریال دچار افت میشود؛ زیرا وجه منطقی آن کمرنگتر میشود. اما به نظرم قسمت اول سریال از بخش دوم آن بهتر بود.»
دکتر «اعظم راوردراد» -عضو دیگر هیات علمی ارتباطات دانشگاه تهران- در ادامه نشست مهمترین دلیل حضور در جلسه را دغدغه و انتقاد خود نسبت به تلویزیون عنوان کرد و افزود: «گسترهی وسیع مخاطبان تلویزیونی نسبت به سینما باعث افزایش اهمیت روز افزون آن شده و هدف آن نباید به برآورده ساختن نیازهای مخاطبان محدود شود؛ بلکه وظیفهاش ارتقای فرهنگ مخاطبان در گسترهی ملی است.»
وی سپس سریال «پایتخت» را دچار «آفت موفقیت» دانست و با اشاره به موفقیت سریال «پایتخت یک» گفت: «پایتخت 1 با بیشترین میزان تاثیرگذاری ساخته شد و نوآوریهای زیادی داشت که مخاطب را به خود جذب میکرد، اما این موفقیت صداوسیما و تولیدکنندگان را به طمع استفاده کردن از آن انداخت و از موفقیت «پایتخت1 و 2» برای جذب اسپانسر در سال جدید استفاده شده بود. البته به علت مشکلات مالی تلویزیون، مسئلهی تبلیغات به یک ماجرای بغرنج در تلویزیون تبدیل شده است. الان امکان ندارد در هیچ برنامهی تلویزیونی تبلیغ وجود نداشته باشد. حتی در برنامههای کودک نیز تبلیغات انجام میشود و نشان میدهد این نیاز اقتصادی به کودکان هم رحم نمیکند چه برسد به بزرگترها.»
«راوردراد» ادامه داد: «این آفت موفقیتی است که دامن «پایتخت3» راهم گرفته و مجبور میشود در سریال تور برج میلاد بگذارد یا شرکت فلان را تبلیغ کند. از سوی دیگر تبلیغ فرهنگی و بحث یارانهها نیز مطرح میشود که این تبلیغات بسیار گل درشت است. البته بحث محیطبانان چون در متن فیلم تنیده شده بود، در زمرهی این تبلیغات قرار نمیگیرد. باید به این نکته هم توجه داشت که سیروس مقدم به عنوان کارگردان مسئول این قضایا نیست و من چارچوب تلویزیون را که این خواستهها را به یک مجموعه تحمیل میکند، مقصر میدانم.»
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به نقاط مثبت «پایتخت3» گفت: «در سریالهای تلویزیون غالباً خانوادهها یا در حال دعوا با هم هستند و علیه هم توطئه میکنند یا درگیر مسائل مربوط به ازدواج یکی از شخصیتها میشوند، اما در «پایتخت3» خانوادهای را میبینیم که اعضای آن با هم متحد هستند و نسبت به هم عشق و محبت دارند. در این سریال زن و شوهر از هم حمایت میکند و با دیدن هم آرامش میگیرند. این سریال ازفضای غم و اندوه دور شده و حس خوشبختی را القا میکند و باعث میشود مخاطب با آدمهای خوب همزادپنداری کند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «یکی از محاسن سریال این بود که برخلاف دیگر سریالهای صدا و سیما مشکلات را از درون خانواده به بیرون انتقال داد و تلاش اعضای خانواده برای حل مشکلات در کنار یکدیگر را تصویر میکرد.»
وی در خصوص استفاده از لهجه نیز گفت: «در این مجموعه از لهجه به خوبی استفاده شده که این مسئله فضای سریال را طبیعی میکند و کسی به لهجه نمیخندد. از سوی دیگر در بسیاری از سریالها حوادثی که اتفاق میافتند، باورپذیر نیستند و رابطهی علت و معلولی درستی ندارند. اما در این سریال حوادث جدی و باورپذیر هستند و به درستی حل میشوند.»
«راودراد» در ادامه خاطر نشان کرد: «مزیت دیگر «پایتخت3» تناسب آن با زمان عید است. در ایام عید مخاطب سریالها دائمی نیستند و با توجه به فضای دید و بازدید و مهمانی امکان اینکه همه قسمتهای سریال را دنبال کنند نیست و اپیزودیک شدن سریال و اینکه هر شب یک داستانک را دنبال کنند، در یک بستر داستانی کلی کمک میکند که مخاطبان آن ریزش نداشته باشند. البته «پایتخت ۳» کمتر از پایتختهای قبلی داستانهای مجزای هرشبی داشت. نکتهی دیگر اینکه متاسفانه «پایتخت 3» تا نیمهها اعصاب تماشاگر را خرد میکرد، زیرا شخصیت «نقی» که کاراکتری خانواده دوست و فداکار بود، تبدیل به شخصیتی حسود و خودخواه شده بود که فقط میخواست به جایی که مطلوب اوست برسد. اما از نیمههای سریال که سفر به تهران آغاز شد، «نقی» هم دوباره همان «نقی» پایتخت یک شد. برخی ممکن است استدلال کنند که به خاطر مشکلاتی که برای «نقی» پیش آمده بود، این خلق منفی وی طبیعی بود؛ ولی اگر قرار باشد به خاطر مشکلات بد باشیم که پس همه مجرمان با این توجیه میتوانند کارهای خود را توجیه کنند.»
دکتر «کوثری» در ادامهی نشست گفت: «من در مسیر مازندران زیاد رفت و آمد کردهام و اهمیت امام رضا (ع) را برای مردم آنجا میدانم و این نکتهای است که به خوبی در سریال «پایتخت3» نمایش داده شده، اما تکرار این تمهای مذهبی در «پایتخت 1 و 2 و 3» به نظر تحمیلی میرسد و انگار فروش امام رضا (ع) به عنوان یک کالای تبلیغاتی که به فضای کلی و ایمان مردم به امام رضا (ع) لطمه میزند، در واقع بحث مربوط به امام رضا (ع) باید به لایههای درونیتر سریال برود.»
وی در خصوص سناریوی «پایتخت 3» گفت: «دو ایدهی یک خطی در «پایتخت3» دیده میشود؛ یکی اینکه همهی آدمها نیاز به تشویق دارند و ناکامیها آنها را ویران میکند که این داستان یک خطی «نقی» است. ایدهی یک خطی بعدی غرور ملی است. چون ملتی که ناکام شده، نیاز به موفقیت دارد و از این رو پیروزیهای کشتی برای ما اهمیت ملی دارند. البته چفت شدن این دو ایدهی یک خطی به صورت کامل صورت نمیگیرد و منطق این انتقال دیده نمیشود و این عدم انتقال موجب از هم پاشیدگی فنی داستان است. در خط اول خودخواهی ناشی از ناکامی است، اما در خط دوم این خودخواهیها و ناکامیها مشخص نمیشود.
در انتهای مراسم از «محمد حسین تیرآور»، «فهمیه احمدی» و «محسن شهمیرزادی» به عنوان ناقدین برتر اولین جشنوارهی نقد فرهنگی اجتماعی سریالهای تلویزیونی تقدیر شد.