آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نامه زهره كوهنورد به كارلا بروني

نامه زهره كوهنورد به كارلا بروني


«آرمليا-خبرنگار چيزنا»


همانطور كه مي دانيم در روزهايي به سر مي بريم كه مهندس حال مصاحبه ندارد؛ جخت بلا كار جنبش در همچو روزهايي مي افتد روي دوش زهره كوهنورد. اين كوهنورد قهرمان اخيراً در نامه اي به كارلا بروني، ضمن اشاره به آخرين دست آوردهاي جنبش سبز، از ايستادگي و مقاومت كارلا بروني و همسر فضانوردش نيكلا ساركوزي تجليل كرده است. مشروح اين نامه كه نسخه اي از آن به دفتر خبرگزاري چيزنا نمابر شده است، در زير مي آيد:
خدمت عروس ايفل، دختر پاريس؛ بانو بروني!
با سلام و احترام
آنچه باعث شد اين نامه را مرقوم كنم، توصيه خان باجي؛ سركار خانم شيرين شيرينا بود به حقير مبني بر حمايت از شما در اين برهه حساس كنوني كه بلانسبت جنبش سبز، مهد دموكراسي مثل درازگوش «تروا» توي گل گير كرده است و بي شك شوهر چشم چران تو لااقل يك خوبي كه دارد اين است كه براي مصاحبه، هنوز حال دارد اما مهندس، 24 ساعت نشسته خانه، فقط مشغول «كشيدن» است و كاش «پيكاسو» مي كشيد! عاشق سبكهاي متنوع و نو به نوست. از رئاليسم بگير تا جانم برايت بگويد؛ كنستراكچيزيسم، امپرسيونيسم، پست امپرسيونيسم، نئو اكسپرسيونيسم، پست اكسپرچيزونيسم، آبستره، چيزستره، اكسپرسيونيزم انتزاعي، كوبيسم و اون يكي سبك. چي بود؟ خوب بود اسمشها! الساعه زير زبانم بود؛ آهان؛ فوتوريسم! سرت را درد نياورم زن! اين مهندس، بدتر از «بختيار» صبح تا شب دارد مي كشد! البته بختيار از قرار تحصيل كرده فرانسه بود؛ نسبت به مهندس، مشتي تر مي كشيد! مهندس يك مصاحبه هم كه براي جنبش نمي كند؛ من به چيه اين زندگي دلم را خوش كنم؟ آدم اين شيخ بيسواد را مي بيند، غبطه مي خورد؛ خدا بده شانس! دم پر دريا برويم، خشك مي شود! مردم چه شانسي دارند! ما چي؟ هيچي! دلمان را خوش كرده ايم به اين مهندس. با همه چيزش ساخته ام؛ از بس چيزچيز مي كند، ما هم «چيزپژوه» شده ايم! اوضاعي است زن، كه خودت بايد بيايي و ببيني! كارمان شده بشور، بساب. بشور، بساب. حالا كار خانه كم بود، چيز جنبش هم افتاده روي دوش ما. اين شيرين شيرينا هم فقط حرف مي زند؛ دست به سياه و سفيد اگر زد؟ اگر كمكي به جنبش كرد؟ چه كسي مانده فكر كني كارلا براي جنبش؟ يكي من و يكي هم شيخ بيسواد. خدا اين شيخ را از جنبش نگيرد! ديروز، پريروز گفته بود كه؛ من پاسدار مشروطيتم! همين طور هم هست؛ ستارخان و باقرخان آيا داماد كجا بودند؟ چه كسي داماد كجاست؟ من عروس كي هستم؟ خود تو عروس كجايي؟ اين مرتيكه هوس باز، شوهر گوسفندت را مي گويم؛ داماد كدام قبرستان است؟ گوربه گوري با 4 تا بچه شور به شور، تو را ببين كي طلاق بدهد؟ حالا صبر كن! مردها همه اش آن اول حرفهاي خوب خوب مي زنند. همين مهندس! آن اوايل ناز مرا مي كشيد، الان چي دارد مي كشد، خدا عالم است! شبها به جاي مصاحبه با بي بي سي، فوتبال نگاه مي كند؛ اونم بين چه تيم هايي! شاختار دونسك و رئال زاراگوزا! اين هم شد بازي؟ عليفر هم راضي نيست، گزارشش كند؛ كوتي شايد! گفتم؛ زاراگوزا، نمي دانم چي شد ياد اون سارا پلين افتادم. از پلين چه خبر؟ از پرين؟ از پاريكال كه چقدر احمق و بي حال بود! يعني ببين الان بابابزرگ پرين؛ آقاي «بيل فران» دارد چه كار مي كند؟ زنده هست، نيست؟ اگر زنده هست داماد كجاست و مردم كدام آبادي بايد به او راي بدهند؟ گفتم؛ بيل فران ياد بيل كلينتون افتادم. اون هم تا به سر و ساماني رسيد، شلوارش 2 تا شد! بيچاره هيلاري! چي كشيد اون؟ كوبيسم كشيد، فوبيسم كشيد، چيزيسم كشيد، كوفت كشيد، درد كشيد، بلا كشيد، تنبل تنبلا كشيد؛ نمي دوني تا كجا كشيد؛ فوبيسم كشيد، چيزيسم كشيد، تنها روي 3 پايه، در حال نشسته كشيد! اصلاً من كي ام؟ تو كي هستي؟ جنبش، خر كيه؟ گفتم؛ خر، ياد شير خر افتادم؛ ياد مهاجراني! ببين چه مي كشد جميله كديور از دست اين يارو! برادرش هم كه يك جو غيرت ندارد؛ به جاي دفاع از جميله، معلوم نيست با مهاجراني 2تايي دارند چه غلطي مي كنند! كجا رفت حقوق زنان؟ اصلا اينجا كجاست؟ زندگي يعني چي؟ عشق كجاست؟ كدامين دريا ساحل ندارد؟ صدف، چه مي كند در ساحل ناآرام؟ پرت نشوم از بحث اصلي. داشتم مي گفتم؛ شيخ، حالا از 4 نفر، پنجم شده همچين است، از 3 نفر، چهارم مي شد، چي مي شد؟ ماشاءالله اش بشه! از زمان جلوتر است؛ كانه فرفره! اين شيخ بر عكس مهندس، دارد جلوتر از اهداف جنبش حركت مي كند. فقط به سواحل دور نگاه مي كند. يك كم عربي اش ضعيف است كه 2 ترم برود «گاج»، كهريزك يادش مي رود. ببين كارلا! ما كه عليه حكومت هستيم، بر باطليم و تو كه با شوهر گوسفندت با حكومت هستي، تو هم باطلي و چون منفي در منفي مي شود مثبت، هم ما بر حق هستيم و هم شما. اينكه الان گفتم، دليل هم دارم ها. كتره اي كه نگفتم. چون فيثاغورس داماد يونان است، پس در رياضيات، منفي در منفي مي شود مثبت. يعني الان مهندس، عملكردش منفي بوده، نيكلا ساركوزي هم منفي بوده اما چون قانون «منفي در منفي، مثبت» داماد لگاريتم است، پس حكومت فرانسه و جنبش سبز هر 2 بر حق هستند و من حيث الچيز، مثبت بوده عملكردشان. سرت را درد نياورم؛ دلم توي اين چهارديواري پوسيد از بس با كسي درد دل نكردم! اگر بداني من از دست اين زندگي چي دارم مي كشم؛ فتوريسم مي كشم، كوبيسم مي كشم، از دست مهندس مي كشم! اصلاً تو چي مي كشي؟ تو از من بدتر، من از تو بدتر. واه واه واه به اين شيرين شيرينا. دارد زندگي اش را مي كند. مسافرتش به راه است، الكي غصه نمي خورد، خودش را بزنم به تخته روپا نگه داشته. يك پايش اين طرف است، يك پايش اون طرف. ولش كني، مي بيني آمده پاريس. ديديش سلام برسان. از وقتي چيز نوبل را گرفته، داخل آدم حساب نمي كند ما را. نبودي، ببيني اون شب توي خانه شيخ بيسواد چي داشت پشت سرت حرف مي زد! من داشتم برنج را آبكش مي كردم، اون داشت عليه تو حرف مي زد. مي گفت: نيكلا، شوهر گوسفند تو دلش با يكي ديگر است و از وقتي با تو ازدواج كرده، بدبياري آورده! جخ مي گفت؛ ازدواج با تو شگون نداشته براي نيكلا! چه جلافتا! زبان كه نيست زن، حكما نيش عقرب است. فخري و اقدس خانم هم بودند؛ داشتند سبزي پاك مي كردند اما گوششان به حرفهاي شيرين شيرينا بود؛ ايش!



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.