این روزها، «یوروویژن» با «آذربایجان» چه می کند؟
سرويس سياسي مفيدنيوز :: واسطهی سیاستهای اسلام ستیزانهی دولت آذربایجان و همکاریهای این کشور با رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، نگرانیهای جدی را در قبال وضعیت فرهنگی و بومی «آذربایجان» ایجاد کرده است. نگرانیهایی که روز به روز بر آن افزوده میشود. برگزاری مسابقات « یوروویژن» در «آذربایجان»، نمادی از همین سیاست اسلامستیزانه است.
تاریخ: ۴ خرداد ۱۳۹۱
قهرمانی نمایندگان جمهوری آذربایجان در مسابقات یوروویژن سال 2011م. که میزبانی مسابقات سال جاری میلادی را برای ایشان به ارمغان آورد، از بسیاری جهات، از جمله مؤلفههای زیباییشناختی آثار موسیقی، طبیعی به نظر نمیرسید. همچنین، همپوشانی روندهای شکل گرفته پس از این قهرمانی در جامعهی جمهوری آذربایجان و نتایج تبعی (بخوانید عوارض جانبی) آن با اهداف صهیونیسم بینالملل که بسیاری از رسانههای جهان و بخش مهمی از تجارت جهانی سرگرمی را در اختیار خویش دارد از یکسو؛ و پیشینهی ارتباطات یکی از دو عضو تیم جمهوری آذربایجان در مسابقات سال 2011م. با غاصبان قبلهی نخست مسلمانان و مهمتر از همه ویژگیهای ترانهای که تیم مزبور را به مقام قهرمانی رساند، گمانهی حضور صهیونیستها را در پشت پردهی تمام بخشهای این ماجرا، به یقین تبدیل مینماید.
مسابقات یوروویژن، نام فستیوالی است که هر ساله در گسترهی قاره ی اروپا برگزار می شود و در آن نمایندگان کشورهای مختلف به ارائهی آثار خود میپردازند. مسابقات امسال، از 22 ماه مه (2خرداد) شروع شده و تا 26 همین ماه ادامه دارد. در نوشتار پیشرو سعی خواهد شد تا با تشریح جداگانهی مباحث مطرح شده در فوق، رهیافتی به سوی کسب نتیجهی مورد اشاره رقم زده شود.
یوروویژن، جشنوارهای برای رقابت هنرهای بومی-ملی یا بهرخ کشیدن ابتذال؟
کسانی که با جمهوری آذربایجان و اخبار مربوط بهآن آشنایی دارند و هرازگاهی سری به سایتهای خبری این جمهوری میزنند، میدانند که رهبران این دیار، همواره «موقام» یا همان موسیقی مقامی خودمان را بهعنوان یکی از مفاخر و میراثهای ملی(؟!) خویش معرفی نمودهاند. صرف نظر از این که این ادعا تا چه میزان اعتبار و صحت دارد، با تدقیق در آثار ارائه شده از سوی نمایندگان جمهوری آذربایجان طی سالهای اخیر در مسابقات آواز یوروویژن این سؤال پیش میآید که به راستی جایگاه این میراث ملی نزد مدیران فرهنگ و هنر این جمهوری کجاست و آیا موسیقی «موقامی» مورد ادعای ایشان این ظرفیت و اهمیت را نداشته است که رد یا اثر محسوسی از آن در آثار ارائه شده توسط نمایندگان این جمهوری تازه استقلالیافته در مسابقات مورد بحث مشاهده شود؟
آنها در سالهای 2009، 2010 و 2011م. با ترانههایی تحت عناوین «همیشه» [1]، «چکچک» [2] و «ترسان و در حال فرار» [3] که نهعنوان، نه متن و نه حتی موسیقی آنها قرابتی با فرهنگ آذری و موسیقی مقامی نداشت در مسابقات یوروویژن شرکت کردند و توانستند در سالهای 2009 و 2011م. حائز عناوین سوم و نخست شوند. ترانهای که آنها در مسابقات سالجاری شرکت دادهاند نیز «وقتی موسیقی میمیرد»[4] نام دارد که نه تنها وضع آن از منظر فوق از همتاهای قبلی خود بهتر نیست، بلکه یک بالاد تمامعیار آمریکایی است با تمام جلوهها و تحریرهای آوازی خاص آن که در آن مشخصاً از سازی بهنام «دودوک» استفاده شده است که سازی سنتی است و در جهان به نام ارمنستان (که جمهوری آذربایجان آن را دشمن شمارهی یک خود میداند!) شناخته میشود![5]
بیتردید یکی دیگر از اشتراکهای نمایندگان جمهوری آذربایجان در دورههای مختلف مسابقات یوروویژن، نحوهی لباس پوشیدن، انجام حرکات موزون و اختلاط خاص رقصندگان و خوانندگان زن و مرد آنها در هنگام اجراست که هیچ تعبیر دیگری جز «سکشوالیته» در مورد آن نمیتوان بهکار برد. بنابراین نمایندگان این جمهوری در این خصوص نیز هیچگونه مشابهتی را با آداب و رسوم و فرهنگ اسلامی و حتی بومی خویش در معرض دید تماشاگران و مخاطبین خارجی و داخلی خویش نگذاشتهاند و به ظاهر آنچه در این میان و در سال گذشته مورد ارزیابی هیئت داوران قرار گرفته است، مؤلفههایی جز مسائل و ارزشهای فرهنگ بومی جمهوری آذربایجان بوده است؛
عناوین ترانههای ارائه شده توسط جمهوری آذربایجان
از جمله نکات شائبهبرانگیزی که احتمال وجود دستهای پشتپرده و نیز انگیزههایی پنهان و غیرهنری را در جهتدهی به نوع حضور جمهوری آذربایجان در مسابقات دو سال اخیر یوروویژن بیشتر مینماید، عناوینی است که برای ترانههای این دو سال انتخاب شده است:
Running Scared
همان طور که اشاره شد، به معنی «ترسان و در حال فرار» است؛ دو صفتی که صهیونیستها در راستای مظلومنمایی تاریخی قوم یهود، همواره آن را با همین ترکیب به خود نسبت دادهاند و هماکنون نیز از این کار فروگذاری نمیکنند.[6] (البته برکسی پوشیده نیست که سرگردانی تاریخی قوم بنیاسراییل پیش از آن که دلیلی بر مظلومیت این قوم باشد، نشانهای است دال بر نتیجهی نافرمانی اوامر خدا و رسولاش توسط ایشان.)
When the Music Dies
نام یک ترانهی معروف دیگر است.[7] که در تمام دنیا به نام «جورج مایکل» شناخته میشود؛ خوانندهای که هم بهخواندن این ترانه مشهور است و هم به گرایشهایش به جنس موافق! به یاد داشته باشیم که امسال بنا بود همزمان با برگزاری مسابقات یوروویژن در باکو، مراسم رژهی همجنسبازان مرد نیز در این جمهوری برگزار شود که خبر آن موجی از اعتراضهای داخلی و خارجی را به همراه داشت.
پیشینهی ارتباطات الدار قاسماف خوانندهی مرد تیم یوروویژن جمهوری آذربایجان در سال 2011م. با صهیونیستها
معروف است که وی از سال 2007م.، بارها به رایزنی فرهنگی سفارت رژیم صهیونیستی در باکو رفتوآمد داشته و ترانههایی را نیز به زبان عبری و با مضامین سیاسی در ارتباط با این رژیم غاصب اجرا نموده است که معروفترین آنها مربوط میشود به ترانهی عبری «میل خامت خاخاتاشا» که به گفتهی «ریما بارکان» رایزن فرهنگی سابق سفارتخانهی رژیم صهیونیستی، وی آن را در زمان سفر «آویگدور لیبرمن» وزیر امور خارجهی صهیونیستها به باکو در 9 فوریهی 2010م. اجرا نموده بود؛[8] ترانهای که بهانه و سابقهی ساخت آن به جنگ اعراب و اسراییل بازمیگردد.
تبعات پرداختن به مسابقاتی چون یوروویژن در جمهوری شیعهنشین آذربایجان
در کانون توجه قرار دادن مسابقاتی که شاخصهی بارز آن همجنسگرایی، اختلاط تعمداً سکشوال زنو مرد در هنگام اجرا و تشکیل زوجی هنری متشکل از «الدار قاسماف» (پسری مجرد) و «نگار جمال» که زنی شوهردار و فرزنددار است، نتیجهای ندارد جز قبولاندن این باور به اعضای جامعه که لازمهی مطرح شدن در عرصههای جهانی و بینالمللی، زیرپاگذاشتن ارزشهای معنوی و فرهنگ بومی است.
بیتردید برای جامعهای که مهمترین دغدغهی فعلی آن هویت سازی (بهصورت غیررسمی اما بارز) و مناقشهی قراباغ (در سطح رسمی اما عملاً غیرفعال) است، ارزش تلقی شدن شرکت در جشنوارهی مبتذلی بهنام یوروویژن حاصل و رهآوردی ندارد به جز انفعال و از دست دادن هویت (هرچند ساختگی)، غیرت دینی-فرهنگی و در نهایت بالا بردن پرچم ترکیه به جای پرچم جمهوری آذربایجان توسط نمایندگان این جمهوری در مسابقات یوروویژن سال گذشته پس از اعلام قهرمانی ایشان در سالن مسابقات!
طبیعتاً بیشترین سود از به وجود آمدن این وضعیت در جمهوری آذربایجان نصیب کسی نخواهد شد، جز رژیم صهیونیستی که اینروزها میکوشد جای پای خویش را در این جمهوری محکمتر کرده و نفوذش را در آن روزبهروز بیشتر کند. در چنین شرایطی عجیب نخواهد بود که دولتمردان و آن دسته از مردمانی که غرق در اشتغالات مادی و نفسانی خویش هستند، وقعی به حضور هرچهبیشتر جاسوسان صهیونیست در گوشهگوشهی خاک خود نگذارند و شاهد تبدیل شدن سرزمینشان به پایگاهی برای اشغالگران قدس شوند.
پینوشتها:
[1]. Always
[2]. Drip Drop
[3]. Running Scared
[4]. When the Music Dies” یا بهعبارت دیگر: وقتی موسیقی خاموش میگردد
[5]. Broughton, Simon et al (1999). "World music: the rough guide.". books.google.co.uk. http://books.google.co.uk/books?id=gyiTOcnb2yYC&pg=PA335. Retrieved 8 March 2011.
[6]. www.jpost.com/International/Article.aspx?id=179987 جروزالم پست
[7]. که متأسفانه بارها نیز از صداوسیمای کشورمان در برنامههای مختلف از جمله برنامههای کودک پخش شده است.
[8]. http://www.arannews.ir/fa/news/22941.aspx
منبع: برهان
|